معنی کلمه کرور در لغت نامه دهخدا
کرور. [ ک ُ ] ( اِ ) نام شماره ای است چنانکه کرور ایران پانصدهزار است که پنج لک باشد. ( آنندراج ). نصف میلیون. ( ناظم الاطباء ). نزد ایرانیان معادل پانصدهزار است. ( یادداشتهای قزوینی از فرهنگ فارسی معین ).ج ، کرورات. ( فرهنگ فارسی معین ) : یا یکی از کرورات هشتگانه را در عین غارت زدگی و بی خانمانی ازعهده برنیاید. ( از نامه های قائم مقام از فرهنگ فارسی معین ). || واحد شماره و آن نزد هندوان ده میلیون است که معادل صد لک باشد و لک برابر با صدهزار است. ( یادداشتهای قزوینی از فرهنگ فارسی معین ). کرور هندی بیست کرور ایران است که یکصد لک باشد. ( آنندراج ). ابن بطوطه نویسد: نزد هندیان کرور صد لک است و لک صدهزار دینار. ( سفرنامه ابن بطوطه از یادداشت مؤلف ). || عدد بسیار زیاد. ( ناظم الاطباء ).
کرور. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است چهارفرسنگی جنوب زیاره. ( فارسنامه ناصری ).
کرور. [ ک ُ ]( ع اِ ) ج ِ کَرّ. ( اقرب الموارد ). رجوع به کر شود.