کروخان. [ ک ُ ] ( اِخ ) نام برادر پیران ویسه است. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اما ولف در فهرست شاهنامه نوشته نام پهلوان تورانی که پسر ویسه بود. ( فهرست ولف ) : یکی نامور ترک را کرد یاد سپهبد کروخان ویسه نژاد.فردوسی.رجوع به کروت شود. کروخان. [ ک ُ ] ( اِ ) چاهی باشد بس عمیق که از آن آب به دشواری توان کشید. ( فرهنگ جهانگیری ). رجوع به کرود شود.
معنی کلمه کروخان در فرهنگ فارسی
نام برادر پیران ویسه است ( داستان ) . چاهی باشد بس عمیق که از آن آب بدشواری توان کشید.
معنی کلمه کروخان در فرهنگ اسم ها
اسم: کروخان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: krokhan) (فارسی: کروخان) (انگلیسی: krokhan) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی فرزند ویسه در سپاه افراسیاب تورانی
معنی کلمه کروخان در دانشنامه آزاد فارسی
کَروخان در شاهنامۀ فردوسی، دلاور تورانی ، پسر ویسه . کَروخان از سوی افراسیاب مأموریت یافت که به دنبال شبستان نوذر بشتابد که همراه طوس و گُستَهَم راهی البرزکوه بود. اما ویسه، که خود درپی دستگیری قارَن بود، پسر را در حالی یافت که کشته شده و بر راه افتاده بود.
معنی کلمه کروخان در ویکی واژه
کروخان ویسهنژاد در شاهنامه از نیاکان پیرانویسه و از جنگجویان ترکان بشمار میرود. افراسیاب کروخان را بدنبال دستگیری خانواده سلطنتی نوذر به پارس گسیل کرد. یکی نامور ترک را یاد کرد ..... سپهبد کروخان ویسه نژاد این اصطلاح تاریخی را نیز باید در رده کروجان، تروجان، کروبان، کروشان، گروخان، قراخان، کوریجان قرار داد. یا کروخوان، این اصطلاح به دو صورت کَروخان و کِروخان ممکن است تلفظ گردد. پسوند واژه یعنی «خان» یا «خوان» حاکی از ارباب بودن یا سواد خواندن و نوشتن است.
جملاتی از کاربرد کلمه کروخان
یکی نامور ترک را کرد یاد سپهبد کروخان ویسه نژاد
به ننگ اندرون سر شود ناپدید به دنب کروخان بباید کشید