کروبیان

معنی کلمه کروبیان در لغت نامه دهخدا

کروبیان. [ ک َرْ رو ] ( ع اِ ) فرشتگان مقرب را گویند و ایشان را در عالم هیچ تعلق و تدبیر و تصرفی نیست. ( برهان ) ( آنندراج ) :
پیش بزم مصطفی بین دعوت کروبیان
عودسوزان آفتاب و عود کیوان آمده.خاقانی.شو بده انصاف خویش کز همه کروبیان
حجره روح القدس به ز تو مهمان نداشت.خاقانی.قلب و میمنه از کروبیان ملک و میسره از تواتر امداد سعادات فلک.... ( جهانگشای جوینی ).
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا.سعدی.به تهدید اگر برکشد تیغ حکم
بمانند کروبیان صم و بکم.سعدی.درون خلوت کروبیان عالم قدس
صریر کلک تو باشد سماع روحانی.حافظ.ای ملهمی که در صف کروبیان قدس
فیضی رسد بخاطر پاکت زمان زمان.حافظ.رجوع به کروبی ، کروبیون و کروبیم شود.

معنی کلمه کروبیان در فرهنگ معین

(کَ یّ ) [ ع . ] (اِ. ) کروبی . فرشتگان مقرب درگاه .

معنی کلمه کروبیان در فرهنگ فارسی

فرشتگان مقرب را گویند و ایشان را در عالم هیچ تعلق و تدبیر و تصرفی نیست.

معنی کلمه کروبیان در دانشنامه آزاد فارسی

کَرّوبیان
(به عبری: کروبیم) فرشتگان مقرب در روایات اسلامی. کروبیان به ویژه ملائکۀ اربعه (جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، و عزرائیل) اند. در تورات آن ها به صورت انسان های بالدار تصویر شده اند که نگهبان مکان های مقدس اند. در مسیحیت یکی از انواع نُه گانه فرشتگان اند.

معنی کلمه کروبیان در ویکی واژه

کروبی. فرشتگان مقرب درگاه.

جملاتی از کاربرد کلمه کروبیان

ز نظم «ترکی» از کروبیان عالم بالا صدای شیون و بانگ فغان، صوت نفیر آمد
بعد ازین آرم به محراب دعا روی نیاز تا شوند آمین سرا شش جهت کروبیان
فر او کروبیان را جان شدست او درین دیوانگی پنهان شدست
بس کن رها کن گازری تا نشنود گوش پری کان روح از کروبیان هم سیر و خلوت خواه شد
زمره ی کروبیان ماندند مات فرقه ی روحانیان اندر ثبات
در فلک کروبیان گویند و در فردوس حور بر مناره مؤمنان خوانند و در منبر خطیب
هر کسی بر اینگونه فساد طبع خود همی نمود و بر کفر و شرک خود همی مصرّ بود، و از درگاه جلال آن سید را نواخت و شرف همی فزود که: اگر مال و نعمت بنزد شما شرط مهتری است، معادن و رکاز عالم خزینه اوست، در لشکر و سپاه می‌باید، کروبیان و مقربان عالم قدس لشکر و سپاه اوست. ور حشمت و جاه میخواهید کونین و عالمیان بفرمان اوست.
شد خطاب از حق به آن کروبیان کی برای خدمتم بسته میان