معنی کلمه کروبیان در لغت نامه دهخدا
پیش بزم مصطفی بین دعوت کروبیان
عودسوزان آفتاب و عود کیوان آمده.خاقانی.شو بده انصاف خویش کز همه کروبیان
حجره روح القدس به ز تو مهمان نداشت.خاقانی.قلب و میمنه از کروبیان ملک و میسره از تواتر امداد سعادات فلک.... ( جهانگشای جوینی ).
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا.سعدی.به تهدید اگر برکشد تیغ حکم
بمانند کروبیان صم و بکم.سعدی.درون خلوت کروبیان عالم قدس
صریر کلک تو باشد سماع روحانی.حافظ.ای ملهمی که در صف کروبیان قدس
فیضی رسد بخاطر پاکت زمان زمان.حافظ.رجوع به کروبی ، کروبیون و کروبیم شود.