کرمها
جملاتی از کاربرد کلمه کرمها
دایم دل قاسم بکرمهای تو شاد است شان تو همیشه کرم و صدق و صفا بود
یارب تو بساز از کرمت کار جهان را کاندر ره الطاف تو ای دوست کرمهاست
لیک مغرور کرمهای توام سرخوش از صهبای آلای توام
عقل و فهم اندرون روده و خون از کرمهای تست ای بیچون
حدیث شوق به خدمت چگویمت؟ کان نیز همان چنان که کرمهات هر زمان بیشست
نعمت الله را چه زان بخشیده اند بعد از آن با ما کرمها کرده اند
از قدمهای خود اکنون من خجالت میکشم هم برین صورت کزین پیش از کرمهای شما
بدیگر کرمها که با من نمود که از هر یکم هست صدگونه سود
ای خدا ای بحر احسان و کرم از کرمهایت جهانی غرق یم
و آن کرمها که بمن کرده اگر شرح دهم همه گویند امیر است و یا دجله نیل