کرشته

کرشته

معنی کلمه کرشته در لغت نامه دهخدا

کرشته. [ ک ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) خس و خاشاک را نامند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از ناظم الاطباء ). خس و خاشاک باشد. ( برهان ) :
زمین و آسمان پر از فرشته ست
تو کی بینی که چشمت پرکرشته ست.عطار.
کرشته. [ ک ِ رِ ت َ ] ( اِخ ) قصبه ای است از بخش شهریار شهرستان تهران ، متصل به علیشاه عوض که 1800 تن سکنه دارد. امامزاده و مسجدی قدیمی در آنجا دیده می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه کرشته در فرهنگ معین

(کِ رِ تَ ) (اِ. ) خس و خاشاک .

معنی کلمه کرشته در فرهنگ فارسی

قصبه ایست از بخش شهریار شهرستان تهران متصل به علیشاه عوض جلگه و معتدل دارای ۱۸٠۱ تن سکنه محصول غله سیب - زمینی چغندر قند انگور میوه و صیفی .
( اسم ) خس و خاشاک : [ زمین و آسمانها پر فرشته است تو کی بینی که چشمت پر کرشته است ? ] ( عطار )

معنی کلمه کرشته در دانشنامه عمومی

کرشته روستایی قدیمی واقع در بخش مرکزی شهرستان شهریار استان تهران ایران بود که امروزه در بافت اصلی شهریار قرار گرفته و جزء مناطق آن است. کرشته در کنار جاده اصلی شهریار به تهران قرار دارد.
در منابع و با اقتباس از لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین از کرشته به عنوان مرکز شهریار در قدیم یاد شده است:
شهریار. ( اِخ ) بخشی از شهر تهران که ۱۷۰۰۰ تن سکنه دارد و مرکز آن کرشته و دیه های آن «علیشاه عوض» و «رباطکریم» است. ( از فرهنگ فارسی معین ) . در کتابهای جغرافیایی قدیم این نام را به یکی از ولایات مشهور نزدیک ری داده اند، و حمدالله مستوفی از قلعه ای به همین نام که در شمال شهر بوده است یاد می کند و بعداً شرف الدین علی یزدی در شرح جنگ های تیمور اسم شهریار را به ری داده است. ( از ترجمهٔ سرزمین های خلافت شرقی ص ۲۳۴ ) .
شهرستان شهریار از لحاظ آب و هوا و طراوت و به خصوص باغات میوه از قدیم زبانزد خاص و عام بود و از زمان قاجار که تهران به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد این اهمیت بیشتر شد چرا که شهرستان شهریار و به خصوص روستای کرشته تأمین کننده بخش زیادی از نیازهای پایتخت به محصولات کشاورزی بود و این نیاز تا به امروز ادامه دارد. مناظر طبیعی زیبا و مراتع سرسبز و دل انگیز این روستا از دیر باز پذیرای مهمانان و گردشگران بسیاری در ایام نوروز و تابستان است.
وجه تسمیه کرشته Kereshteh و معنای آن در برخی لغت نامه ها با استناد به یک بیت شعر:
• زمین و آسمان پر از فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پرکرشته ست. . .
که ظاهراً عطار نیشابوری آن را سروده به معنای خس و خاشاک آمده و ناظم الاطبا، معین و دهخدا هم با اقتباس از همین سروده آن را تأیید و در فرهنگ لغات خود نوشته اند ولی اصولاً برای تحقیق و تأیید برای وجه تسمیه و نام یک محل و شهر باید اولین کاری که انجام شود پرسیدن نظر اهالی آن محل باشد و نقل و گفته های ساکنین آن که سینه به سینه به نسل بعد منتقل شده مورد بررسی قرار گیرد که قطعاً نتیجه آن مستند و مقبول خواهد بود.
احتمالاً مقصود عطار از کلمه کرشته در اینجا به معنای پرآب می باشد و برای تمثیل از دو چشم گریان بکار رفته است چرا که وقتی دو چشم آدمی پر از اشک باشد به درستی نمی تواند ببیند و با استناد به گفته های پیشینیان و مادران و پدران کهنسال این منطقه باید گفت که در قدیم دو رشته رودخانه مهم منشعب از کوه های کرج در این منطقه جاری بود که رودخانه بزرگتر را به زبان محلی شاه چای و رود کوچکتر را به نام خرده چای یا خره چای و خوه چای می نامیدند. مردمان قدیم کرشته که همگی کشاورز و دامدار بودند به خاطر وجود این دو رودخانه که در تمام فصول سال پرآب بودند جایی را بین این دو رود برای زندگی و اقامت انتخاب کردند و در کناره های این دو رودخانه اقدام به کاشت درختان میوه و احداث باغات و مراتع کشاورزی و دامپروری نمودند و کم کم روستای اولیه شکل گرفت و به خاطر محل قرارگیری این روستا در بین دو رود آن را «ایکه رشته» نامیدند یعنی جایی که بین دو رشته رودخانه قرار دارد و بعدها در لفظ به نام کرشته معروف گردید.

معنی کلمه کرشته در ویکی واژه

خس و خاشاک
قصبه‌ای است از بخش شهریار شهرستان تهران، متصل به علیشاه عوض که ۱۸۰۰ تن سکنه دارد. امامزاده و مسجدی قدیمی در آنجا دیده می‌شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).

جملاتی از کاربرد کلمه کرشته

سبحه که یکرشته و صد دانه بود رشته تار و گل پیمانه بود
دوعالم که نبود ز یکرشته بیش کمین موئی از تار گیسوی اوست
کشیدندش از جامه بیرون چنان که بروی نماندند یکرشته تا
یکرشته شویم مجتمع چون مویت گر کار بنیکوی شود چون رویت
میفروشم صد هزاران دانهٔ تسبیح زهد تا خرم ازاهل دل یکرشته از زنار عشق