کرش
معنی کلمه کرش در لغت نامه دهخدا

کرش

معنی کلمه کرش در لغت نامه دهخدا

کرش. [ ک َ ] ( اِ ) چرک و ریم اندام. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به کرس ، کرسه و کرسنه شود. || سبوسه در پوست اندام. ( ناظم الاطباء ).
کرش. [ ک َ / ک َ رَ ] ( اِ ) کرشه. ( جهانگیری ) ( آنندراج ). فریب. خدعه. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( آنندراج ). مکر. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ایلچی هیبت حسود ترا
دید بر اسب عمر و گفتش تش
هرکه با دولت تو کرده کرش
کرده در گردنش زمانه کرش.پوربهای جامی ( از فرهنگ فارسی معین از جهانگیری ).|| چاپلوسی. ( ناظم الاطباء ). || فروتنی. افتادگی. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). فروتنی از روی تزویر. ( آنندراج ). فروتنی کردن بود از روی فریب. ( فرهنگ جهانگیری ).رجوع به کرشه ، کرشیدن ، کرسیدن ، کرس و کریس شود.
کرش. [ ک َ] ( ع مص ) به شکنبه درآوردن چیزی را. به شکنبه درآوردن چیزی و قول الرجل بعد ما کلفته امرا: ان وجدت الی ذلک فاکرش. گویند مردی گوسپندی کشت و آن را تکه تکه کرد و آن تکه ها را در شکنبه وی داخل نمود تا طبخ کندکسی به آن مرد گفت : کله گوسپند را نیز در شکنبه داخل کن. آن مرد گفت : ان وجدت الی ذلک فاکرش ؛ یعنی اگرراهی پیدا کنم. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کرش. [ ک َ رَ ] ( ع مص ) درترنجیدن پوست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رسیدن آتش به پوست و جمع شدن و منقبض شدن. ( از اقرب الموارد ). || با گروه شدن پس از تنهایی. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کرش. [ ک ِ ] ( اِ ) آواز و صدایی که در وقت خواب از راه دماغ مردم برمی آید. ( برهان ). آواز و صدایی باشد که از بینی مرد خفته برآید و آن تبدیل و تخفیف غرش است. ( آنندراج ). خرناسه. خرخر. خروپف. ( فرهنگ فارسی معین ).
کرش. [ ک ِ / ک َ رِ ] ( ع اِ ) شکنبه. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). ج ، اکراش ، کروش. ( مهذب الاسماء ). شکنبه ستور نشخوار زننده چون معده مردم را. ج ، کُروش. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). شکنبه و روده های حیوان را شامل است و بهترین او از گوسفند و بز جوان است. ( تحفه ). || شکنبه یربوع و خرگوش ، مؤنث آید. ج ، کُروش. ( از ناظم الاطباء ) . || عیال. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || فرزندان خرد. یقال : هم کرش منثورة؛ ای صبیان صغار. ( منتهی الارب ). و فرزندان خرد مرد.یقال : هم کرش منثورة؛ یعنی ایشان فرزندان کوچکند. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گروه مردم و منه الحدیث الانصار کرشی و عیبتی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جماعتی از مردم : کَرِش َالقوم ؛ معظم ایشان. کرش کل شی ٔ؛ مجتمع هر چیز. ( از اقرب الموارد ). || پاره ای زمین بلند یا پشته. ( منتهی الارب ). پاره ای زمین بلند و پشته. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گیاهی است از خوشگوارترین چراگاه. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه کرش در فرهنگ معین

(کَ رَ ) (اِ. ) ۱ - فریب ، خدعه . ۲ - تملق ، چاپلوسی .
(کَ ) [ ع . ] (اِ. ) علف حصیر.
(کِ ) (اِ صت . ) آوازی که در وقت خواب از بینی برآید، خرناسه ، خروپف .
(کُ رُ ) (اِ. ) ریسمانی را گویند که از موی بافته باشند.

معنی کلمه کرش در فرهنگ عمید

فروتنی.
شکمبۀ چهارپایان، مثل گاو، گوسفند، و مانند آن.

معنی کلمه کرش در فرهنگ فارسی

( اسم ) ریسمانی را گویند که از موی بافته باشند . [ هر که با دولت تو کرده کرش کرده در گردنش زمانه کرش ] . ( پور بهای جامی )
شکنبه جمع اکراش و کروش یا شکنبه یربوع و خرگوش یا فرزندان خرد

معنی کلمه کرش در دانشنامه عمومی

کرش (رود). کُرُش ( مجاری: Körös, رومانیایی: Criș و آلمانی: Kreisch ) رودی در شرق مجارستان و غرب رومانی به طول ۷۴۱٬۳ کیلومتر است که از ترانسیلوانی سرچشمه می گیرد و پس از تلاقی چندین شاخه در نزدیکی شهر چونگراد به تیسا می ریزد.
حوضه آبریز کرش حدود ۲۷٬۵۳۷ کیلومتر مربع است که ۵۳ درصد آن در ترانسیلوانی، رومانی و ۴۷ درصد باقی در مجارستان است. در قرون ۱۸ و ۱۹ و پیش از ساماندهی رودخانه، انبوهی از شاخه های رودخانه ای پرپیچ و خم، کند و به هم پیوسته در بسیاری از نقاط در جریان بود که در باتلاقها ناپدید شده و دوباره بیرون می آمدند. آن زمان اطراف کرش خطر سیل، زیاد و سطح تولید کشاورزی، کم و شرایط تردد، دشوار بود.
کرش سه شاخهٔ اصلی دارد:
• کرش دوگانه ( مجاری: Kettős - Körös, رومانیایی: râul Crișul Dublu ) به طول ۳۷٫۳ کیلومتر از تلاقی کرش سفید و سیاه جریان می یابد.
• کرش سفید ( مجاری: Fehér - Körös, رومانیایی: râul Crișul Alb ) به طول ۲۳۵٫۷ کیلومتر ( ۹٫۸ کیلومتر در مجارستان ) .
• کرش سیاه ( مجاری: Fekete - Körös, رومانیایی: râul Crișul Negru ) به طول ۱۶۸ کیلومتر ( ۲۰٫۵ کیلومتر در مجارستان ) .
کرش (رودخانه آلمان). کرش شاخه کوچکی در سمت چپ نکار در بادن - وورتمبرگ در ناحیه مرکز ایالت اشتوتگارت و پایین تر در ناحیه اسلینگن است. پس از نکار، دومین توده آبی بزرگ در اشتوتگارت است و حاصل تلاقی سیندلباخ سمت راست و آیشباخ چپ در اشتوتگارت - مهرینگن است. تقریباً بعد از ۲۷ کیلومتر به پایان می رسد بر فراز فیلدرن در محدوده شهر اسلینگن آم نکا به دایتسیساو است.
در ۱۳/۱۴ نام «کرسه» در طول قرن ها چندین بار و برای اولین بار در سال ۱۲۶۲ به دست آمده است. به هندواروپایی پسین *کاریسیا برمی گردد. اینجاست که کلمه «کار» به معنای «سخت/ سنگی» پنهان شده و اشاره به بستر نهر از این نوع دارد. در گویش این نام به صورت «کرش» تلفظ می شود. املای رسمی امروزی با "ö" احتمالاً بر روی یک نوع تلفظ موقت گویشی منتقل می شود یا به اصطلاح املای فوق صحیح است، زیرا در زبان سوابی صدای "ö" معمولاً بدون گرد به صورت "e" درک می شود.
مانند نکار در بالای پلوچینگر نکارنیس، کورش زمانی آب دریافتی اورلون در ثالث بود که در شرق به اوردوناو تخلیه می شد. در آن زمان، ژورای سوابی هنوز آنقدر در شمال بود که کرش در فلاتی جریان داشت که از آن زمان فرسایش یافته است. دره Neckar امروزی بین اسلینگن آم نکا و پلوشینگن زمانی بخشی از این سیستم رودخانه ای رو به شرق بود.
نکار ( رود ) که از رود راین می آید، مسیر خود را به سمت عقب و جلو به سمت این منطقه Urdonau در اواخر دوره سوم قطع کرد و Urlone و شاخه های آن را که از آن زمان به سمت غرب تخلیه می شود، کنده است. خم آشکار Neckar در نزدیکی Plochingen شاهد این روند زمین شناسی است. کورش، مانند نکار بالای پلخینگن، جهت جریان شرقی قدیمی را حفظ کرده است، به طوری که امروزه در جهت «نادرست» به سمت نکار در نزدیکی دیزیسائو جریان دارد و به داخل آن می ریزد.
Sindelbach در حدود ۱ آغاز می شود کیلومتر مربع جنگل بین تقاطع بزرگراه اشتوتگارت در غرب و حومه اشتوتگارت - وایهینگن در شرق. سه آبراه بین جنگل Wannenhäule در غرب و Waldheim در شرق وجود دارد که طولانی ترین آنها از یک برکه می گذرد و در خروجی آن تا حدود ۴۶۳  m  ü.   NN بالا می رود. ۴۶۳  m  ü.   NN جریان شروع می شود.
سیندلباخ جوان به سمت شمال حرکت می کند و دو شاخه دیگر را که یکی پس از دیگری ذکر شد می گیرد، پس از حدود نیم کیلومتر جنگل را ترک می کند و سپس به سمت شرق می پیچد. در حال حاضر او در اینجا با مناطق سکونتگاهی در دو طرف اشتوتگارت در فاصله بیش از ۳۰۰ همراه است. متر پس از یک کیلومتر و نیم به جریان خود در لوله ها ادامه می دهد، Rosentalsee را در استخر روباز Rosental و سپس Vaihinger Feuersee را تغذیه می کند و سپس وارد منطقه مسکونی شهر بزرگ می شود، جایی که ابتدا در لوله های زیر Vollmoellerstraße اجرا می شود. در مجموع پس از طی حدود دو و نیم کیلومتر از زیر فیلدربان در منطقه ایستگاه وایهینگن عبور می کند. پس از آن، فقط تا حدی با لوله از طریق یک منطقه صنعتی به سمت شرق عبور می کند، تا یک کیلومتر خوب در امتداد حومه با درختان و حداقل از یک طرف که با زمین های کشاورزی خالی از سکنه هم مرز است. برای مدت کوتاهی در Möhringen نیز به صورت باز جریان دارد، سپس دوباره از حدود Vikarstraße لوله می شود. بعد از کل حدود ۵٫۲ کیلومتر از سمت راست به همراه آیشباخ در جنوب شرقی مرکز موهرینگن جریان دارد.
کرش (ژابلیاک). کرش ( به لاتین: Krš ) یک منطقهٔ مسکونی در مونته نگرو است که در شهرداری ژابلیاک واقع شده است. کرش ۱۱۴ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه کرش در فرهنگ معین
معنی کلمه کرش در فرهنگ عمید

معنی کلمه کرش در ویکی واژه

علف حصیر.
آوازی که در وقت خواب از بینی برآید، خرناسه، خروپف.
ریسمانی را گویند که از موی بافته باشند.
فریب، خدعه.
تملق، چاپلوسی.

جملاتی از کاربرد کلمه کرش

چون گِرد مه از مشک سیه مور آورد شیرینی خط بر شکرش زور آورد
کارپانتیه در ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ هنگامی که مشغول به انجام رساندن وظایف دیپلماتیک بود، در پاریس درگذشت. پیکرش را به وطنش برگرداندند و در گورستان کولون، گورستان اصلی هاوانا، به خاک سپردند.
برو آفرین باد و بر لشکرش چه بر خویش و بر دوده و کشورش
سید محمدحسن حسینی شیرازی در روز دوشنبه ۱ اسفند ۱۲۷۳ (۲۴ شعبان ۱۳۱۲) در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و پس از تشییع در سامرا و انتقال پیکرش به نجف در حرم علی بن ابیطالب دفن شد.
جزعت به کرشمه چون کند عهدی نو خواهم که کنم پیش رخت جان به گرو
نامه ذکرشده اما احتمالاً صحت تاریخی ندارد.
سید علی نجفی فرزند آقا نجفی قوچانی بیان داشت: پدرم آن چنان مردی بود که پس از وفاتش، مردم اجازه ندادند پیکرش را از قوچان بیرون ببرند.
ز بیدادگر شاه و از لشکرش وز آن رسم‌های بد اندر خورش
وی در ۲۱ دیماه ۱۳۳۵ شمسی در تهران فوت کرد و پیکرش را در صحن حرم معصومه در قم به خاک سپردند. از جمله کارهای بزرگ او تأسیس مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب در سال ۱۳۱۵ شمسی با همکاری فرزندش عباس سحاب بود که اکنون با مدیریت محمدرضا سحاب (نسل سوم خاندان سحاب) و کمک همسر و فرزندانش اداره می‌شود و فعالیت گسترده‌ای در زمینه تهیه نقشه‌ها و انتشارات تاریخ و جغرافیا برعهده دارد.
شب تیره آمد سوی لشکرش میان سوده از جنگ و از خنجرش
چشمت به کرشمه بین که جان می‌بخشد مستست و به یک لحظه جهان می‌بخشد
گهر ریخت از مایه ها بر سرش درم داد درویش را لشکرش
خانه زنبور گشته پیکرش قطعه‌قطعه گشته از پا تا سرش
ز گردون درآمد به سوی نشیب که از پیکرش کوه شد در نهیب
کرشمه های تو از بس که هست نازآمیز نه آشتی تو داند کسی، نه جنگ ترا
اسپهبد خورشید تمام خزائن پدر و عمو را برداشت و در نخستین گام «وندرند» را مرزبان آمل و «فهران» (بهرام) را مرزبان کوهستان نمود. سپس «فرخان» را ملازم خویش خواند و «شهرخواستان پور یزدانگرد» را فرمانده لشکرش نمود. این سه تن همگی از فرزندان «گشنسپ پور سارویه پور فرخان بزرگ» بودند که ابن اسفندیار به اشتباه آنان را عموزادگانِ مادر خورشید ذکر کرده؛ درحالی‌که به گفتهٔ چراغعلی اعظمی سنگسری این افراد پسرانِ پسرعمویِ اسپهبد خورشید بوده‌اند. گفته شده که دلیل این کار کمک‌های گشنسپ به خورشید برای رسیدن به حکومت و استقرار در ساری بوده است.