کردهی
جملاتی از کاربرد کلمه کردهی
راست بهر فتنه، قامت کردهیی وه کزین قامت، قیامت کردهیی
دل گم کردهی خود را ز کجا میجویم روز و شب در طلبش گرد جهان میپویم
نَونهْ فلک ره هچّی اختیار بو اون که کردهیِ حقِّ دستِ جبّار بو
باز بینم رازی اندر پردهیی هست دل را گوئیا؛ گم کردهیی
چشمبندیکردهیی مانا جهانی را به سحر ورنه در ماهی دو نتوانکرد چندینکار و بار
کردهیی از حق؛ تجلی ای پسر زین تجلی، فتنهها داری بسر
کمین کرده باشد سواری هزار همه امتحان کردهی کارزار