کردم

معنی کلمه کردم در لغت نامه دهخدا

کردم. [ ک َ دَ ] ( ع ص ) کوتاه قد. ( منتهی الارب ). کوتاه بالا. ( ناظم الاطباء ). کوتاه بالای ستبر. ( از اقرب الموارد ). کوتاه زفت. ( مهذب الاسماء ). || دلاور. ( منتهی الارب ). شجاع. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کردم در فرهنگ فارسی

کوتاه قد. کوتاه بالا

جملاتی از کاربرد کلمه کردم

تیغ نتواند شدن انگشت پیشِ حرف من تا چو ماهِ نو سپر کردم کمانِ خویش را
و یافتم که: ابراهیم خواص را پرسیدند از حقیقت ایمان. گفت: «اکنون این را جواب ندارم؛ از آن‌چه هرچه گویم عبارت بود و مرا باید تا به معاملت جواب گویم. اما من قصد مکه دارم و تونیز بر این عزمی، اندر این راه با من صحبت کن تا جواب مسأله خود بیابی.» گفتا: چنان کردم چون به بادیه فرو رفتم، هر شب دو قرص و دو شربت آب پدید آمدی. یکی به من دادی و یکی بخوردی. تا روزی اندر میان بادیه، پیری همی‌آمد سواره. چون وی را بدید از اسب فرو آمد و یک‌دیگر را بپرسیدند و زمانی سخن گفتند و پیر برنشست و بازگشت. گفتم: «ایّها الشیخ، مرا بگوی تا آن پیر که بود.» گفت: «آن جواب سؤال تو بود.» گفتم: «چگونه؟» گفت: «آن خضر پیغمبر بود علیه السّلام که از من می صحبت طلبید و من اجابت نکردم؛ که بترسیدم که اندر آن صحبت اعتماد ازدون حق با وی کنم توکل مرا ببشولاند.» و حقیقت ایمان حفظ توکل باشد با خداوند، عزّو جلّ. قوله، تعالی: «وَعَلَ اللّهِ فَتَوَکَّلُوا إنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ (۲۳/المائده).»
از بچگی دوست داشتم آدم مهمی بشوم، دیپلم ردی هستم [...] برای دیدن فیلم مراسم‌هایی که در آنها شرکت کرده‌ام تا ساعت ۱۲ شب بیدار می‌مانم تا در حالت‌های مختلف خودم را تماشا کنم [...] یک شب داشتم از خیابان کریمخان عبور می‌کردم، به فروشگاهی رسیدم که نمایندگی یکی از شرکت‌های ساخت تلویزیون آنجا است. آنجا ۱۰ تلویزیون روی هم چیده شده بود، ناگهان دیدم مصاحبه‌ای که گزارشگر صدا و سیما با من انجام داده بود در حال پخش است. در آن واحد ۱۰ تلویزیون من را نشان می‌داد. نمی‌دانید چه کیفی داشت آن لحظه.
من اندر فراق تو ناچیز کردم جمال و جوانی، دریغا جوانی
در تاریخ ۱۵ آوریل ۲۰۱۶، به ریک تابعیت ایالات متحده اعطا شد و اظهار داشت: «من به این لحظه بسیار افتخار می‌کنم - و به همین دلیل افتخار کردم که سرانجام شهروند آمریکا شدم.» وی همچنین تابعیت انگلیس خود را حفظ خواهد کرد.
به معمار غمت نو ساختم ویرانه خود را به یادت کعبه کردم عاقبت بتخانه خود را
از آب دیده کردم سیراب، نخل او را شاید به این نم از وی، برگ نوا برآید
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
بی‌جمالت چو سیف فرغانی ترک کردم سخن‌سرایی را
چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود برخواندم و زو شبی دگر کردم سود
در مصاحبه دیگری که از سایت فرارو منتشر شد، ارغوان رضایی در رابطه با اهدا کردن راکت‌های تنیسی به احمدی‌نژاد گفت: «ما را به یک مهمانی دعوت کردند. به عنوان یک نخبه ایرانی دعوت شده بودم و باید کاری می‌کردم و آن راکت‌ها را دادم. من آن راکت‌ها را به مردم ایران کادو کرده بودم و اصلاً این نبود که من این کار را برای شخص خاصی انجام داده باشم.»
بارها گفتم که پیکانش ز دل بیرون کشم جهدها کردم ولی برنامد این از دل مرا
مهدی کروبی در اشاره به سوابق احمد خاتمی می‌گوید: «هرچه من از دیگران سؤال کردم ایشان سوابقی نداشتند و همین اندازه از دوستانش شنیدم که در صف اول درس آیت‌الله منتظری می‌نشسته» و دلیل رشد ناگهانی سیاسی و اجتماعی احمد خاتمی را مخالفت با منتظری پس از مرگ خمینی عنوان می‌کند.
گر بهر موی چو زلف تو دلی داشتمی کردمی آنهمه در پای تو کانصاف سزاست