کربس

معنی کلمه کربس در لغت نامه دهخدا

کربس. [ ک َ ب َ ] ( اِ ) جانوری است گزنده و موذی از جنس چلپاسه و پای کوتاه دارد و بیشتر در ویرانه ها می باشد گویند هر کرا بگزد دندان او در زخم بماند و سام ابرص همان است. ( برهان ). چلپاسه. ( آنندراج ). نوعی از چلپاسه زهردار بزرگ که به تازی سام ابرص گویند. ( ناظم الاطباء ). کرباسو. کرپاسو. کربسه. کربسو. ( آنندراج ). کرباسک. کربشه. کرباسه. کرپاشه. کربایس. کربس. کربش. رجوع به کرباسو، کرباسه ، چلپاسه و مترادفات دیگر کلمه شود.

معنی کلمه کربس در فرهنگ فارسی

مارمولک

جملاتی از کاربرد کلمه کربس

بده آن شمع و این شکربستان زان که بیع شکر به شمع رواست
در موجودات هوازی، گلوکز و سایر قندها، اسیدهای چرب و بیشتر اسیدهای آمینه، نهایتاً از طریق چرخه اسید سیتریک (کربس) وزنجیره تنفس، به آب و دی‌اکسید کربن، اکسیده می‌گردند. قبل از ورود به چرخه اسید سیتریک، اسکلتهای کربنی قندها واسیدهای چرب به گروه استیل موجود دراستیل کوآ تجزیه می‌شوند که شکل اصلی ورود مواد سوختی به داخل این چرخه می‌باشد. بسیاری از اسیدهای آمینه نیز به همین طریق وارد چرخه شده، هرچند تعدادی از اسیدهای آمینه نیز به شکل سایر ترکیبات واسط وارد چرخه می‌گردند.
ویتامین ب۵ یا اسید پانتوتِنیک یکی از ویتامین‌های گروه ب است. نام این ویتامین از کلمهٔ یونانی پانتوتن (به یونانی: παντόθεν) به معنای از همه جا ریشه می‌گیرد. علت این نام‌گذاری این است که مقدار کمی از این ویتامین در تقریباً همهٔ غذاها یافت می‌شود. این ویتامین در چرخه کربس در تولید کوآنزیم آ موثر است.
دکترای او در بیوشیمی با کار فوق دکترا با هانس کربس در دانشگاه آکسفورد و سپس ارنست چین در کالج سلطنتی لندن دنبال شد.[۱]
اسکربس معمولاً برای طراحی مجله، روزنامه، خبرنامه، کتاب و پوستر استفاده می‌شود.