معنی کلمه کر در لغت نامه دهخدا
کر. [ ک ُ / ک ُرر ] ( اِخ ) نام رودی است در فارس و بر این رودخانه امیر عضدالدوله دیلمی پلی بسته است. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). این رود: از حد ازد از روستای کروان رود از پارس و روی به مشرق نهد و همی تا به استخر بگذرد بر جنوب وی و به دریای بختگان افتد. ( حدود العالم چ ستوده ص 45 ). سرچشمه رود کر در ناحیه کروان بمسافت کمی در جنوب اوجان است و از سرچشمه رود پلوار چندان دور نیست. صاحب فارسنامه و جغرافیانویسان دیگر ایرانی گویند رود کر در قسمت علیا موسوم است به رود عاصی. اولین بند رود کر به بند مجرد موسوم و سدی قدیمی بود و چون خرابی به آن راه یافته بود به امر فخرالدوله اتابک چاولی در آغاز قرن ششم هجری مرمت گردید و آن را به نام وی فخرستان نامیدند و تا زمان حافظ ابرو هم به همین نام خوانده می شد. بند مهم رودخانه که زیر ملتقای رود پلوار به رودکر ساخته شده ، مشهور به بند امیر یا بند عضدی است ویک قسمت آن معروف است به بند «فنا خسرو خره » بنام عضدالدوله دیلمی که آن بند را برای مشروب ساختن کربال علیا ساخت و بقول مقدسی آن بند از عجایب فارس بوده است. پائین ترین بندها بند قصار است که کربال سفلی رامشروب می کند. رجوع به جغرافیای تاریخی لسترنج صص 298-299 و فارسنامه ابن بلخی و فارسنامه ناصری شود.
کر. [ ک ُ ] ( اِ ) مخفف کُرّه است ، چه از انسان و چه از حیوان چنانکه در ولایتی که ملخ آمده و برای تغییر فصل آرام گرفته یا در زیربرف مانده سال دیگر ظاهر شود گویند کر کرده یعنی بچه های تازه از آنها متولد شده است. ( آنندراج ). رجوع به کر کردن شود. || فرزند آدمی. ( آنندراج ).و این کلمه در تداول کردان و لران بمعنی پسر است.