کج خلق

معنی کلمه کج خلق در لغت نامه دهخدا

کج خلق. [ ک َ خ ُ ] ( ص مرکب ) بدخو. بدسرشت. ( آنندراج ). بدخلق. زشتخوی. متغیر. ( ناظم الاطباء ). تند. ترشخو. تندخو. بداخلاق. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کج خلق در فرهنگ معین

( ~ . خُ )(ص مر. )بدخوی ، بداخلاق .

معنی کلمه کج خلق در فرهنگ عمید

بدخلق، بدخو.

معنی کلمه کج خلق در فرهنگ فارسی

( صفت ) بد خوی بد خلق بد اخق : [ آن یکی کج خلق ستیزه جو ایراد گیر و نچسب بوده است ] . ( شام )

معنی کلمه کج خلق در فرهنگستان زبان و ادب

{dysthymic} [روان شناسی] ویژگی فرد دچار اختلال کج خُلقی

جملاتی از کاربرد کلمه کج خلق

و معالجه این صفت ذمیمه نیز مانند سایر صفات آن است که مفاسد دنیویه و اخرویه آن را متذکر شود و ملاحظه کند که این صفت، خالق و خلایق را با او دشمن می کند، پس مهیای این گردد که این را از خود دفع نماید بعد از آن در وقت هر سخنی و حرکتی در فکر باشد که کج خلقی از او سر نزند و خود را محافظت کند و به حسن خلق بدارد تا حسن خلق ملکه او گردد و از برای او معتاد شود.
و اسباب جسمانیه آن است که به سبب ناخوشی و مرض، در بدن صفات بد حاصل شده باشد، همچنان که مشاهده می شود که به سبب بعضی از امراض، آدمی را کج خلقی به هم می رسد، یا ضعف و «فتور در قوه شهویه پیدا می گردد.
کج خلقتی است علت ضم ورنه از چه کرد ترک رضای من ز پی تاج دین حمید
قصه کوته محتشم با چون تو کج خلق آدمی آن چنان طوبی قدی حورا لقائی حیف بود
حسن که کج خلق بود نیک نیست حسن نکو، خلق نکو لیک نیست