کتی. [ ] ( هندی ، اِ ) کته. اسم هندی کلب است. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به کته شود. کتی. [ ک َ ] ( اِ ) پاره آهن که زیر ناودان نهند تا آب ریزد. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه کتی در فرهنگ فارسی
پاره آهن که زیر ناودان نهند تا آب ریزد
معنی کلمه کتی در دانشنامه عمومی
کتی ( به ارمنی: Քեթի ) شهری در ارمنستان است که در استان شیراک واقع شده است. در کیلومتری شمال گیومری، مرکز استان شیراک واقع شده است. کتی ۱٬۱۰۵ نفر جمعیت دارد و در ارتفاع متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است. کتی (مجارستان). کِتی ( به مجاری: Kéty ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه بونیهاد واقع شده است. کتی ۱۶٫۵ کیلومتر مربع مساحت و ۶۸۳ نفر جمعیت دارد.
جملاتی از کاربرد کلمه کتی
و گفت: اهل توکل رادر حقایق توکل اوقاتی است در غلبات که اگردر آن اوقات بر آتش بروند خیر ندارند از آن و اگر ایشان را در آن حالت در آتش اندازند هیچ مضرت بر ایشان نرسد و اگر تیرها بدیشان اندازند و ایشان را مجروح گردانند الم نیابند از آن رو وقت بود که اگر پشهٔ ایشان را بگزد بترسند و باندک حرکتی از جای بروند.
پس تاثیر عنایت ازلی او را در کار بندگی هر ساعت مجدتر میگرداند و شوق عشق او بغایتتر میرساند. و او بغلبات شوق و رغبات ذوق در کثرت مجاهده وجودت معامله میافزاید و از هر حرکتی که بر قانون فرمان میکند نوری دیگر تولد میکند و مدد قوت ایمان میشود که «لیز داد وا ایمانا مع ایمانهم»
اما اوصاف تو دو قسم است، یکی به به مشارکت قالب، چون گرسنگی و تشنگی و خواب که این بی معده و بی جسم راست نیاید، این به مرگ باطل شود و یکی آن که قالب را در آن شرکتی نبود، چون معرفت حق تعالی و جمال حضرت وی و شادی بدان این صفت ذات توست، با تو بماند و معنی «الباقیات الصالحات» این بود و اگر به دل این، جهل بود به خدای عزوجل، این نیز صفت ذات تو است، بماند و آن نابینایی روح بود و تخم شقاوت تو بود: « و من کان فی هذه اعمی، فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیلا».
بیخودی ملک لایزالی دان ملکتی نسیه نیست حالی دان
تا عمید ملکتی بر کلک تست اعتماد داد خواه دادگر
لحظهای گمشد ز خدمت هدهد اندر مملکت در کفارت ملکتی بایست چون ملک سبا