کتابفروش
معنی کلمه کتابفروش در فرهنگ عمید
معنی کلمه کتابفروش در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کتابفروش
بعد از مدتی تصمیم گرفت در دهدشت یک کتابفروشی راه اندازی کند. تا آن زمان دهدشت کتابفروشی نداشت و مردم به کتاب دسترسی نداشتند. پدرش وضع مالی خوبی داشت. توانست یک مغازه برای این کار از پدرش بگیرد و کتابفروشی را راه بیندازد. خودش توی مغازه کار نمیکرد، یک نفر را آنجا گذاشته بود تا به مردم کتاب بفروشد. از تقریباً تمام موضوعات و برای تمام سلیقه ها کتاب در کتابفروشی در دسترس مردم بود.اگر کسی دنبال کتاب خاصی میگشت به تهران می آمد، آن کتاب را سفارش میداد و برای او به دهدشت پست میکرد. اما بعد از مدتی ضرر کتابفروشی خیلی زیاد شد و مجبور شد آن را تعطیل کند. تا اینکه خودش راهی دهدشت شد.
مکرمی به مدت ۵ سال مدیریت کتابفروشی و کافه کتاب ترنجستان سروش را بر عهده داشت. پس از آن، کتابفروشی مرکزی نشر اسم در خیابان انقلاب بازگشایی شد. این انتشارات یک کتابفروشی دیگر هم در خیابان ولیعصر محدودۀ میدان ونک برپا کرده است. مجموعه کتابفروشیهای اسم شامل بخشهای کتابفروشی، کافه، کودک و بازیهای رومیزی است.
ناشران ایرانی همچنین انجمنی با نام انجمن ناشران و کتابفروشان نیز تشکیل دادند که منتشرکنندهٔ نشریهٔ کتابهای ماه بود. کتابفروشان تهران در سال ۱۳۲۵ اقدام به پایهگذاری اتحادیهٔ صنفی کردند. در سال ۱۳۳۷، اتحادیهٔ ناشران و کتابفروشان تهران به ریاست نصرالله سُبوحی (کتابفروشی مرکزی) و معاونت محمدعلی ترقّی (کتابفروشی خیام) فعالیتش را شروع کرد. از مهمترین اقدامات اتحادیه در دورهٔ اول، گرفتن معافیت مالیاتی برای ناشران و کتابفروشان بود. اتحادیه همچنین مجلهٔ آشنایی با کتاب را منتشر میکرد و شرکت تعاونی ناشران و کتابفروشان هم با همت کاظم سعیدی تشکیل شد. بعد از انقلاب، علی محمدی اردهالی بهمدت سه سال ریاست اتحادیه را عهدهدار شد. در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱، اتحادیه فعالیت چندانی نداشت.
انتخابات دورهٔ دهم در مرداد ۱۳۸۰ با مشارکت ۲۲۶ ناشر و کتابفروش انجام شد و در همین سال، اتحادیه نخستین کتاب خود را با عنوان گامهای اصلی در نشر کتاب انتشار داد.
کاردنال با شعرهایش همواره از بختهای کسب جایزهٔ نوبل ادبیات به شمار رفته، هر چند هنوز محقق نشدهاست. کاردنال در سال ۱۹۸۰ موفق به دریافت جایزهٔ صلح کتابفروشیهای کشور آلمان شد.