کتا. [ ک َ ] ( هزوارش ، اِ ) به زبان زند و پازند کتابت و فرمان و نامه را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). کتا. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. سکنه 250 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، برنج ، پشم ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیچه ، جوال و جاجیم بافی است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
معنی کلمه کتا در فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان بویر احمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان
معنی کلمه کتا در دانشنامه عمومی
کتا (غنا). کتا ( به لاتین: Keta ) یک منطقهٔ مسکونی در غنا است که در ناحیه شهری کتا واقع شده است. کتا ۲۳٬۲۰۷ نفر جمعیت دارد. شهر بوجدور خواهرخواندهٔ کتا ( غنا ) هست.
جملاتی از کاربرد کلمه کتا
ای دلت آینه شاهد یکتای ازل هرکه جویای خداگشت ترا جست اول
قوله تعالی: وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ الآیة.... بزرگ است آن خداوند که در مهربانی یکتاست، و در بنده نوازی بی همتاست، در آزمایش با عطاست، و در ضمانها با وفاست. اگر خوانیمش شنواست، و رنه خوانیم داناست.
نقش پای رفتگان، صفرکتاب عبرت است دیده هر جا حلقه مییابد به گوشم میکشد
بیا بیا که کتاب خداست بی تو غریب کجاست دانش بیدانشان، کتاب کجا
جلوه کن در لباس یکتایی تا من و ما، تمام لا باشد
چون قطره به آن گوهر یکتا نرسیدیم از ابر فتادیم و به دریا نرسیدیم
آسیموف بالغ بر ۵۱۰ کتاب در طی چیزی حدود ۷۰ سال نوشت. تعداد قابل توجهی از آثار وی، با فاصله نسبتاً کمی از زمان انتشار، به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدند. در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ هجری شمسی، انتشارات پاسارگاد چندین کتاب از آثار آسیموف را که توسط هوشنگ غیاثینژاد ترجمه شد بود روانه بازار کرد.
دورنگی در بهارستان یکتایی نمیباشد خزف خود را درین عالم کم از گوهر نمیداند
سرفرازا! در ثنایت نظم شد شعری چنان کآفتابش چون عطارد ثبت کرد اندر کتاب
چرا نه فریشتهای فرستاد بما تا ما بگرویم، ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد گفت: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ» ای اهل العلم بالتوریة و الانجیل و الکتب المتقدّمة میگوید بپرسید از اصحاب تورات و انجیل و زبور و ایشان که کتب پیشین خواندهاند و دانسته، اگر موافق این ملّتاند یا مخالف تا دانید که نه از بهر این ملّت گواهی میدهند تا شما را گویند که پیغامبران با آدمیان همیشه بشر بودهاند. و قیل «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ» من آمن من اهل الکتاب.
چون شانه صد زبان شده ام تا قسم خورم اما به زلف دوست نه با آیت و کتاب