کاکه

معنی کلمه کاکه در لغت نامه دهخدا

کاکه. [ ک ِ / ک َ ] ( اِخ ) نام عشیره ای است از کرد که در کرکوک سکونت دارند. ( از تاریخ کرد و پیوستگی نژادی او ص 124 ).

معنی کلمه کاکه در فرهنگ فارسی

فرقه ای از کردان ساکن حوالی کرکوک که دارای آیینی مرموزند و با علی الهیان رابطه تام دارند .

جملاتی از کاربرد کلمه کاکه

کاکه ایان عراقی در جنوب دشت نینوا از حمرین تا قره‌علی‌داغ، شرق این دشت در منطقه میان تازه و طوز خورماتو و در غرب در منطقه حویجه ساکن هستند و محل سکونت اصلی آن‌ها منطقه طاووق در کرکوک و خانقین تا قصرشیرین در کرانه رودخانه زاب بزرگ است و در تلعفر نیز حضوری چشمگیر دارند.
آساهینا یاسوتومو (به ژاپنی: 朝比奈泰朝); تولد ۱۵۳۸– مرگ نامشخص) یک سامورایی اهل ژاپن و ارباب قلعه کاکه‌گاوا بود که به خاندان ایماگاوا خدمت می‌کرد.
براساس آمارهای سال ۱۹۲۸ میلادی، در آن سال تعداد کاکه‌ای‌های عراق ۲۰ هزار نفر بوده‌است.