معنی کلمه کاچار در لغت نامه دهخدا
اکنون سور است و مردم آید بسیار
کار شگرف است و صحن ساخته کاچار.نجیبی.تا میان بسته اند پیش امیر
در تک و تاز کار و کاچارند.ناصرخسرو.نگه کن شگفتی بمستان بستان
که هریک چه بازار و کاچار دارد!ناصرخسرو.اصل جنبش چرا نگوئی چیست ؟
چون نجوئی که این چه کاچار است ؟ناصرخسرو.در طلب آنچه نیاید بدست
زیر و زبر کردی کاچار خویش.ناصرخسرو.این دیو هزیمتی است زینجادر
منگر تو بدانکه ساخت کاچاری.ناصرخسرو ( دیوان ص 469 ).و رجوع به کاچال شود.