کاپیتال

کاپیتال

معنی کلمه کاپیتال در لغت نامه دهخدا

کاپیتال. ( فرانسوی ، اِ ) سرمایه. دارائی. || پایتخت. کرسی نشین. حاکم نشین.

معنی کلمه کاپیتال در فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) سرمایه ، ثروت ، دارایی .

معنی کلمه کاپیتال در فرهنگ فارسی

سرمایه، دارایی، اساس، شرطاساسی
سرمایه پایتخت

معنی کلمه کاپیتال در دانشنامه عمومی

کاپیتال (کشتی پدالی). کاپیتال ( کشتی پدالی ) ( به انگلیسی: Capital ( sidewheeler ) ) یک کشتی بود که طول آن 277 بود.

معنی کلمه کاپیتال در دانشنامه آزاد فارسی

کاپیتال (کتاب)
رجوع شود به:سرمایه (کتاب)

معنی کلمه کاپیتال در ویکی واژه

سرمایه، ثروت، دارایی.

جملاتی از کاربرد کلمه کاپیتال

به نظر مارکس کاپیتالیسم (سرمایه‌داری) دارای یک وظیفه اقتصادی است و آن صنعتی کردن جامعه است. با تکامل تاریخی خود این سیستم وظیفه خود را انجام می‌دهد و به تدریج تضادهای طبقاتی را به وجود می‌آورد. این تضادها که منجر به انقلاب کارگری می‌شود سرمایه‌داری را از بین می‌برد و سوسیالیسم را جانشین آن می‌کند.
آنارکو-کاپیتالیست‌های مختلف اشکال متفاوتی از آنارکو-کاپیتالیسم را پیشنهاد می‌کنند، و یکی از حوزه‌های اختلاف، حوزه قانون است. موریس و لیندا تنهیل در بازار برای آزادی، با هر قانون وضع‌شده مخالفت می‌کنند. آنان استدلال می‌کنند که برای تشخیص درست یا نادرستی یک کار فقط لازمست ببینیم علیه دیگری حمله می‌کند یا نه (قانون شبه‌جرم و قرارداد را ببینید). به هرحال، موری راتبارد، با وجود این که از ممنوعیت طبیعی زور و تقلب هم حمایت می‌کند، ایجاد یک دستورالعمل قانونی لیبرترین مرکزی مورد توافق مشترک که دادگاه‌های خصوصی ملزم به رعایت آن باشند را نیز پشتیبانی می‌کند. آندره گلدمن چنین دستورالعملی برای تجارت اینترنتی را با عنوان «پروتکل‌های اقتصادی مشترک» توسعه داده‌است.
در آنارکو کاپیتالیسم راتباردی، نخست باید یک قانون لیبرترین که مورد توافق مشترک قرار گرفته باشد به اجرا گذاشته شده و مورد توافق عمومی قرار بگیرد، و دادگاه‌ها متعهد به پیروی از آن باشند. این قانون باید حق حاکمیت فردی و اصل عدم تجاوز را به رسمیت بشناسد.