کاپادوکیه. [ دُ ی ِ ] ( اِخ ) قبادوقیه. قبادوقیا. کاپادس. کاپادوس. کاپادوکیه. کاپادوکیه یونانی شده «کَت پ َ توک َ» پارسی قدیم است و داریوش اول در کتیبه های بیستون و نقش رستم و تخت جمشید این مملکت را چنین نامیده. کاپادوکیه در قسمت شرقی آسیای صغیر واقع و حدود آن چنین بود در شمال دریای سیاه ، در جنوب کوههای توروس کیلکیه. از طرف مشرق رود فرات و از سمت مغرب رود هالیس ( قزل ایرماق کنونی ). بیشتر این مملکت فلاتی است مسطح ، که روییدنی کم دارد و آب و هوای آن بری است. قسمت های حاصلخیزش در طرف جنوب شرقی در دامنه کوهها به طرف فرات است و در شمال در سواحل دریای سیاه. این قسمت شمالی را نویسندگان و مورخین قدیم پُنت کاپادوکی یا باختصار پُنت نامیده اند. از رودهای مملکت رود هالیس ( قزل ایرماق ) و ایریس ( یا شیل ایرماق ) قابل ذکر است و برود دوم رود پرآب لیکوس میریزد ( لیکوس را بازاب بزرگ یا علیا مطابقت داده اند. م. ). این رودها قابل کشتی رانی نیست. تاریخ کاپادوکیه قبل از قرن سیزدهم ق.م. مجهول است ، ولی در این قرن این مملکت مورد حمله هیت ها واقع شد و از این عهد آثاری در کاپادوکیه هست ، بعد آسوریها به این مملکت آمدند و بعضی تصور میکنند که نام سوریه که یونانیها به ولایتی نزدیک سی نوپ داده بودند و نیز آنکه بعدها یونانیها کاپادوکیه و لکُو سیری یعنی سوریه سفیدمینامیدند، از تسلط آسوریها بر این مملکت بوده است.بعد از انقراض آسور، کاپادوکیه جزو دولت ماد شد و پس از آن جزو دولت هخامنشی. لیکائونیّه که بعدها قسمتی از آسیای صغیر گردید، در ابتداء جزو کاپادوکیه بود. زیرا اهالی آن از حیث زبان و اخلاق و عادات تفاوت با اهالی کاپادوکیه نداشتند. در باب مردم کاپادوکیه عقیده اهل فن این است که هند و اروپائی یا آریائی بطور اعم بوده اند، مذهبشان بمذاهب مردمان غربی آسیای صغیر شباهت داشته و خدایان این مردم که اختصاص بخودشان داشت عبارت بودند از: 1 - خدای آسمان ، که کیفر نقض قول را میداد. 2 - خدای ماه. 3 - ربةالنوع بزرگ طبیعت که ( ما ) مینامیدند. در موقع باده نوشی ها برای ستایش این ربةالنوع مردان بخودشان زخم میزدند و دختران ناموسشان را قربان میکردند. مذهب پارسی ها هم به اینجا سرایت کرده بود. خدای پارسی ها را ستایش میکردندو اسامی ماهها پارسی بود. بنابرآثار، درجه تمدن این مردم پست به نظر می آید. شهرها کم اند و اهالی غالباً مملوک نجباء یا معابد میباشند. اسامی شهرهائی که در تاریخ ذکر میشود چنین است : تیانا، مازاکا ، آماسیا بر رود ایریس ، ولی در عوض عده دهات و قصبات بزرگ زیاد بود. اززمانی که کاپادوکیه جزء دولت هخامنشی شد، بیشتر در تاریخ معروف گردید و از ولات پارسی در این مملکت ، اسم داتام بیشتر شهرت دارد. ( شرح قضایای او در ایران باستان صص 1311 - 1148 آمده است ).
معنی کلمه کاپادوکیه در فرهنگ فارسی
ناحیه ایست در بخش شرقی آسیای صغیر که محدود بود از شمال به بحر اسود از جنوب بکوههای توروس کیلیکیه از مشرق برود فرات و از مغرب برود هالیس ( قزل ایرماق کنونی ) . بیشتر این منطقه نجدی است مسطح و نباتات کم دارد و هوای آن بری است . بخشهای حاصلخیز آن در جنوب شرقی در دامنه کوهها بطرف فرات و در قسمت شمال در سواحل بحر اسود است . این قسمت شمالی را مورخان قدیم [ پنتوس ] می نامیدند . رودهای این ناحیه عبارتند از : رود هالیس ( قزل ایرماق ) و ایریس ( شیل ایرماق ) و آنها قابل کشتی رانی نیستند . مردم کاپادو کیه را هند و اروپایی دانند . دین آنان شبیه دین مردم غربی آسیای صغیر بود. خدایان ایشان که مختص خود آنان بود عبارتند از : ۱ - خدای آسمانی که کیفر نقض قول را میداد . ۲ - خدای ماه.۳ - ربه- النوع بزرگ طبیعت که [ ما ] نامیده میشد . در موقع باده نوشیها برای ستایش این ربه- النوع مردان بخود زخم میزدند و دختران ناموسشان را قربان میکردند . دین پارسیان نیز بدانجا سرایت کرد و کاپادوکیان خدای پارسیان را ستایش میکردند و اسامی ماههای ایشان هم پارسی بود . تمدن آنان در درجهای پست قرار داشت اهالی غالبا مملوک نجبا یا معابد بودند . اسامی شهرهای آن که در تواریخ بجا مانده عبارتند از : مازکا آماسیه بر ساحل رود ایریس . تاریخ کاپادوکیه پیش از قر. ۱۳ ق م. مجهول است ولی در این قرن این ناحیه مورد حمله هیتی ها ( ختی ها ) واقع شد سپس آشوریان بدین مملکت آمدند . بعد از انقراض آشور کاپادوکیه جزو ایالات ایران ( دوره ماد و هخامنشی ) گردید . از زمانی که کاپادوکیه جزو دولت هخامنشی شد بیشتر در تاریخ معروف گردید و از میان شهربانان پارسی درین کشور نام [ داتام ] بیشتر شهرت دارد. در زمان هخامنشیان طبق روایت دیودور سیسیلی ( صقلی ) پادشاهان دست نشانده ایرانی که نسب خود را بکوروش میرساند ند بر آنجا حکومت میکردند . اسکندر به کاپادوکیه دست نزد و [ آریارات ] پادشاه آن استقلال خود را حفظ کرد ولی بعد از فوت اسکند پردیکاس با آریارات جنگید و او را گرفت و کشت . بعدا کاپادوکیه دست بدست گشت تا مقارن اوایل قر. ۳ م. آزاد شد و استقلال خود را بازیافت . در این زمان این کشور بده ایالت تقسیم میشد . یا کاپادس صغیر (کوچک ) . یک قسمت از تقسیمات دو گانه کشور کاپادوکیه که رود هالیس از شطوط مهم آنست و یونانیان اهالی آنجا را [ شامیان سفید ] می نامیدند . قسمت شرقی آسیای صغیر
معنی کلمه کاپادوکیه در دانشنامه عمومی
کاپادوکیه یا کَتپَتوکه ( فارسی باستان: 𐎣𐎫𐎱𐎬𐎢𐎣 ( Katpatuka ) ) یا هاسپادوجا یا کاپادوسیه در پارسی باستان: Haspaduja، به معنای «جای اسب های زیبا» ) یونانی: Καππαδοκία ) نام سرزمین باستانی پهناوری در آسیای کوچک ( ترکیه کنونی ) است. نام کاپادوکیه پس از روزگار باستان در زمان چیرگی مسیحیت بر این بخش پایدار ماند و امروزه هم در زمینه گردش گری بدین بخش تاریخی کاپادوکیه گفته می شود. توریستی ترین بخش کاپادوکیه استان نوشهر ترکیه کنونی را دربرمی گیرد. نام این منطقه در متون اسلامی به صورت قبدوقیه آمده است. کاپادوکیه سرزمینی است در مرکز آناتولی ( خود آناتولی به معنای محل برآمدن خورشید بزبان یونانی می باشد و از اینجهت می توان برابر با خراسانش دانست ) و محوطه ای را در بر می گرفت که امروز میان نوشهیر، نیغده، آکسرای، کرشهیر و قیصریه قرار دارد. از نامی ترین قسمت های این سرزمین امروزه بنام گورمه یاد می گردد که مجسمه های باستانی را در دل خود جای داده است. این محوطهٔ باستانی از سال ۱۹۸۵ از طرف یونسکو جزو میراث فرهنگی جهان شناخته شده و ثبت گردیدند. از دیگر دیدنیهای باستانی این دیار شهر زیرزمینی است که در درین کویو واقع است و هرساله گردشگران زیادی را بسوی خود جلب می کند و بر شهرت خویش میفزاید. در سال ۹۰ تا ۸۸ پیش از میلاد، فتح کاپادوکیه در آسیای صغیر به وسیله مهرداد ششم پنتوس روی می دهد. نام این ساتراپی در کتیبه های فارسی باستان کَتپَتوکَه ( Katpatuka ) آمده است، این واژه در یونانی باستان به صورت Kappadokia ( Καππαδοκία ) درآمده است و بعدتر از یونانی وارد زبان های منطقه شده است. ازجمله در کتیبه های ساسانی فارسی میانه kpwtkyʾy یا kpwtkydʾy و پارتی kpwtkyʾ آمده است ( تلفظ احتمالاً Kappōdakiyā ) . یونانیان همچنین به این سرزمین لئوکُسوریوی ( Leukosurioi ) یا سوریوی ( Surioi ) می گفتند، که اولی به معنی «سوری های سفیدپوست» است. طبق نوشتهٔ هرودوت، نام یونانی این بوده است و Katpatuka نامی بوده که پارس ها روی آن ها گذاشته اند. روزگاری همهٔ سرزمین گسترده میان دو رود هالیس و فرات را کاپادوسیه می گفتند. بعدها بخش شمالی را پونتوس و بخش میانه و جنوبی را کاپادوسیه بزرگ خواندند. از زمان مادها کاپادوسیه بخشی از شاهنشاهی ایران بوده است. در تاریخ برای نخستین بار در پایان سده ششم پیش از میلاد است که نامی از کاپادوکیه می رود و آن هم در سنگنبشته های سه زبانه دو تن از پادشاهان هخامنشی، داریوش بزرگ و خشایارشا. از دیر باز فرهنگ و آیین ایرانی آنچنان در ارمنستان و کاپادوسیه پذیرفته و گسترش یافته بود که می توان گفت که مردمان این نواحی در زمان هخامنشیان و اشکانیان دیگر انیرانی شمرده نمی شدند. پرستش ایزدان ایرانی به ویژه مهر و آناهیتا در کاپادوسیه رواج داشت و نویسندگان یونانی چگونگی برگزاری مراسم مذهبی ایرانی را در آنجا گزارش کرده اند. از زمان هخامنشیان تا قرون اولیه میلادی کاپادوسیه سرزمین اختلاط و آمیزش فرهنگ ها و دین های گوناگون بوده است. روایات مورخان یونانی مخصوصاً استرابو دربارهٔ هم آمیختگی آیینهای ایرانی و انیرانی در کاپادوسیه و دیگر کشورهای باختری ایران از لحاظ تاریخ دین های ایرانی اهمیت خاصی دارد. کاپادوکیه (ساتراپی هخامنشی). کاپادوکیه ( به فارسی باستان : 𐎣𐎫𐎱𐎬𐎢𐎣 Katpatuka ) یکی از ساتراپی های شاهنشاهی هخامنشی، واقع در آناتولی بود. هخامنشی ها از آن برای اداره مناطق بالادست کوه های توروس و رود فرات استفاده می کردند. پس از سقوط شاهنشاهی هخامنشی در پی حمله اسکندر مقدونی، گروهی از شاهزادگان هخامنشی توانستند استقلال خود را حفظ کرده و پادشاهی کاپادوکیه را بنیان گذاشتند.
معنی کلمه کاپادوکیه در ویکی واژه
سرزمینی در آسیای صغیر و ترکیه امروزی. کزنفون نیز از آن خبر داشت.
جملاتی از کاربرد کلمه کاپادوکیه
پادشاهی ارمنستان بزرگ یا هایک بزرگ، شامل پانزده ایالت بود. ارمنستان از لحاظ تاریخی به سه ناحیه تقسیم شده بود: ارمنستان بزرگ، ارمنستان کوچک و ارمنستان جدید. تاریخ ارمنستان بزرگ و کوچک به زمانهای قدیم مربوط میشود و این دو سرزمین مجزا از همدیگر بودند. ارمنستان بزرگ وسیعتر از دو منطقه دیگر محسوب میشد و شامل پانزده ایالت بود. ارمنستان کوچک یا هایک کوچک در ناحیه غربی ارمنستان بزرگ، در محدوده شمال کاپادوکیه قرار داشت که در شمال شرق آناتولی در محدوده (استان سیواس و استان گوموشخانه) امروزی میباشد.
مهرداد، ساتراپ کاپادوکیه، احتمالاً یکی از این برادران بودهاست. آریوبرزن نیز ممکن است یکی از آن برادران باشد.
او از پزشکان مطرح یونان باستان است اما با این حال جزئیات کمی در این مورد مشخص شدهاست. وی احتمالاً بومی یا حداقل یک شهروند کاپادوکیه در آناتولی (ترکیهٔ کنونی) بودهاست و به احتمال زیاد پس از قرن اول میلادی (۱۳۰–۱۴۰ میلادی) زندگی میکردهاست.
در سال ۳۶۲ پیش از میلاد، آرتاباز توسط اردشیر دوم در کنار وادفرداد ساتراپ لیدی، برای سرکوب و دستگیری داتامش، ساتراپ کاپادوکیه، که به شورش ساتراپیها که برادر بزرگتر (یا عمو) آرتاباز، آریوبرزن در آن شرکت داشت فرستاده شد. با این حال، وادفرداد و آرتاباز توسط داتامش شکست خورد. با وجود شکست فرماندهان اعزامی دولت مرکزی در سرکوب ساتراپهای شورشی، سرانجام اردشیر دوم پیروز شد و آریوبرزن به صلیب کشیده شد و داتامش نیز ترور شد.
برخی گمان میکنند که کتاب جودیت میتواند بر اساس نبردهای اردشیر در فنیقیه باشد، چراکه هولوفرنس نام برادر ساتراپ کاپادوکیه بوده و همچنین باگواس، کسی که هولوفرنس را مرده مییابد نیز از فرماندهان ارتش اردشیر هنگام حمله به فنیقیه بوده است.