کاویانی درفش

معنی کلمه کاویانی درفش در لغت نامه دهخدا

کاویانی درفش. [ دَ رَ ] ( اِخ ). این درفش همیشه مایه فتح و ظفر برای شاه ایران بوده... درروزگار خلافت عمربن خطاب ابوعبیده ثقفی سردار عرب در محاربات ایران و عرب کشته شد. سلمان فارسی تأثیر رایت کاویانی دانسته داشت. حقیقت امر را اظهار کرد واستعانت از علی بن ابیطالب خواستند. او شکل صد و یک درصد در ساعت سعد کشید و بر رایت اهالی اسلام نصب کردند در این ایام عجم درفش کاویانی را که بجواهر گرانبها مرصع بود با رستم فرخزاد به جنگ عرب فرستاده بودند. پس از سه روز جنگ متواتر لشکر عرب بر سپاه عجم غالب شد و درفش کاویانی را از پارسیان بگرفتند و در هنگام تقسیم غنایم آن چرم مرصع را پاره پاره و به اهل اسلام قسمت نمودند. ( از انجمن آرای ناصری ) :
برافراخته کاویانی درفش
همه نامداران زرینه کفش.فردوسی.فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش.فردوسی.هوا سرخ و زرد و کبود و بنفش
ز تابیدن کاویانی درفش.فردوسی.بسی برتر از کاویانی درفش
بمنجوق برزد پرندی بنفش.نظامی.رجوع به اختر کاویان ، درفش کاویان ، کاوه ، و کاویان شود.

معنی کلمه کاویانی درفش در فرهنگ معین

(دَ رَ ) (اِ. ) درفش منسوب به کاوة آهنگر.

معنی کلمه کاویانی درفش در فرهنگ فارسی

یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره اساطیری ایران . افراد این خانواده در شاهنامه عبارتند از : کاوه و دو پسرش قارن و قباد . داستان کاوه و علم او در شاهنامه چنین آمده : کاوه مردی آهنگر بود و پسری داشت که کارگزاران ضحاک ویرا بند کردند تا بکشند و مغز سر او بمارهای دوش ضحاک دهند . در این هنگام کاوه علیه بیدادگریهای ضحاک قیام کرد و چرمی را که بشیوه آهنگران هنگام کار بر پیش می بست بر سر نیزه کرد و خلایق را بیاری خویش خواند تا بروند و فریدون را بشاهی بخوانند و به بیداد ضحاک پایان بخشند . کاوه با همان درفش چرمین و همراهان خود بسوی فریدون شتافت . چون فریدون را چشم بر آن درفش افتاد آن را بفال نیک گرفت و بدیبا و گوهر و زر بیاراست و کاویانی درفش خواند و از آن پس هر پادشاه که بتخت شاهی نشست گوهرهای نو بر آن چرم بی بهای آهنگران بنشاند تا بجایی که درفش مذکور از بس تابناکی در شب تیره چون چراغ میدرخشید . از کاوه بنا بروایت فردوسی دو پسر باز ماند : یکی قارن که سپاهسالار منوچهر و نوذر بوده و از پهلوانان بزرگ شمرده میشده دیگر قباد که در لشکر کشی منوچهر پیرانه سر بدست بارمان کشته شد . از داستان کاوه در اوستا اثری نیست و حتی در آثار پهلوی نیز ازو اثری نمی بینیم با وجود این نمی توان وجود داستان کاوه را در عهد ساسانی انکار کرد . کریستنسن رساله ای به زبان دانمارکی بعنوان نوشته و کوشیده است ثابت کند که افسانه کاوه در اوستا و کتب دینی زردشتی سابقه ندارد متعلق به عهد ساسانی است . داستان کاوه را - بطرز افسانه های بسیار قدیمی دیگر - ساخته اند تا بتوانند اصطلاح [ درفش کاویان ] را تعبیر کنند و حال آنکه معنی حقیقی آن [ درفش شاهی ] است ( کاویان مربوط بکلمه اوستایی [ شاه کی ] است . اما باید دانست که در اوستا ( یسنا.ا: ۱۴ ) آمده است که در تفسیر پهلوی به [ گاو درفش ] ( یعنی علم و رایت گاو ) تعبیر شده . این لغت کاملا یاد آور درفش کاویانی است که از چرم ( گاو ) ساخته شده بود ( پور داود . یسنا ۱۷۵ : ۱ متن و حاشیه )

معنی کلمه کاویانی درفش در ویکی واژه

کاویانی‌درفش
پرچمی منسوب به کاوه ملقب کاوه‌ آهنگر. ابا گُرز و با کاویانی درفش/ زمین کرده از سمّ اسپان بنفش «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه کاویانی درفش

به پیش اندرون کاویانی درفش پس پشت گردان زرینه کفش
برافراشته کاویانی درفش جهانی شده سرخ و زرد و بنفش
دگر پهلوان طوس زرینه کفش کجا بود با کاویانی درفش
ببر تخت و بالا و زرینه کفش همان تاج با کاویانی درفش
کجا رفت آن کاویانی درفش کجا رفت آن تیغ‌های بنفش
خداوند گوپال و تیغ بنفش فروزندهٔ کاویانی درفش
گر آن مرد با کاویانی درفش بیاری، شود روی ایشان بنفش
کجات افسر و کاویانی درفش؟ کجات آن همه تیغ های بنفش؟
همان من کشم کاویانی درفش رخ لعل دشمن کنم چون بنفش
شهنشاه با کاویانی درفش هوا شد ز تیغ سواران بنفش