کاهی
معنی کلمه کاهی در لغت نامه دهخدا

کاهی

معنی کلمه کاهی در لغت نامه دهخدا

کاهی. ( ص نسبی ) به رنگ کاه.رنگی بین زرد و سفید. ( یادداشت مؤلف ) :
مرا ز نان جو خویش رنگ کاهی به
که از شراب حریفان سفله گلناری.امیدی رازی.|| از جنس کاه. || نوعی کاغذ پست بدرنگ. ( یادداشت مؤلف ). کاغذ که از کاه کنند و رنگ زرد آن نزدایند.
کاهی. ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان بیرجند که دارای 303 تن سکنه است ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و میوه است. مزارع مزارگاهی ، پشت مزار و پی گدار جزو این ده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
کاهی. ( اِخ ) رجوع به کاهی کابلی شود.

معنی کلمه کاهی در فرهنگ معین

۱ - (ص نسب . ) منسوب به کاه . ۲ - ساخته شده از کاه . ۳ - به رنگ کاه (از مایه های رنگ زرد ).

معنی کلمه کاهی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به کاه ۱ - از کاه ( ساخته شده ) . ۲ - برنگ کاه : [ گر پرتوی ز تیغت بر کان و معدن افتد یا قوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهی ] . ( حافظ )
دهی است از بخش حومه شهرستان بیرجند

معنی کلمه کاهی در دانشنامه عمومی

کاهی یک تُن رنگ پریده از رنگ زرد است. رنگ کاهی از کلمه لاتین stramineus با همین معنی اغلب در توصیف طبیعت استفاده می شود.
نخستین استفاده ثبت شده از کاهی به عنوان نام یک رنگ در انگلیسی در ۱۵۸۹ بود.
نام رنگ کاهی به عنوان صفت در نام پرندگان و سایر جانوران با چنین رنگ آمیزی برای توصیف ظاهری آنها استفاده می شود، از جمله:
• فرخنده پشت کاهی
• بلبل سرکاهی
• نیلی مرغ دم کاهی
• خفاش میوه خوار کاهی رنگ
• موش برنجی کوتوله کاهی رنگ
• پلاسمای خون نیز به رنگ کاهی است.
کاهی (خواننده). کاهی ( به انگلیسی: Kahi ) با نام اصلیپارک جی - یونگ ( به انگلیسی: Park Ji - young ) ( زاده ۲۵ دسامبر ۱۹۸۰ ) خواننده، رقصنده، ترانه سرا، بازیگر کره ای است.
کاهی (سربیشه). کاهی روستایی در دهستان مود بخش مود شهرستان سربیشه استان خراسان جنوبی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۵۳ نفر ( ۱۸خانوار ) بوده است.
معنی کلمه کاهی در فرهنگ معین
معنی کلمه کاهی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کاهی در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه کاهی

اما در اواسط این شعر بلند به "کاستن کاهیدن کاهش جانم کم کم" و خاکستری شدن شعر تا آنجا که شاعر مرگ خود را به تصویر می‌کشد. سپس شاخصه‌های سیاه طبیعت وارد شعر می‌شوند تا آنجا که " باد کولی ای باد /تو چه بی رحمانه/شاخ پر برگ درختان را عریان کردی"
با ولایش دو جهان گر گنه است در بر کوه نیاید کاهی
نیارد کرد در میزان عدلش پر کاهی زیادی کوه بر کاه
نمی یابد مسیح از ناتوانی جسم زارم را خوشا کاهی که ضعف او شود بر کهربا روشن
توماس سال‌های پایانی عمر خود را در ناپل گذراند. در ششم دسامبر ۱۲۷۳ در حین مراسم عشای ربانی مکاشفه‌ای برایش رخ داد و نوشت «هر آنچه تا کنون نوشته‌ام در مقایسه با آنچه دیده‌ام، همچون پر کاهی می‌ماند.» و تصمیم گرفت پس از آن دیگر دست به قلم نبرد. برخی مورخان جدید احتمال می‌دهند که شاید او سکتهٔ مغزی کرده باشد. در ۷ مارس ۱۲۷۴، هنگام سفر به شهر لیون برای شرکت در شورای عام کلیسای کاتولیک به دعوت پاپ گرگوریوس دهم، در دیر سیسترسی فوسانوا فوت کرد.
ز پاس شحنه عدلش چو دست ظلم کوته شد غم کاهی زباد فتنه نبود کشت دهقان را
موندریان با ترکیب‌بندی‌های قرمز، آبی، زرد خود نشان داد که هر گونه دگرگونی اندک در جابجایی سطوح رنگی و تناسب اندازه‌های آن‌ها می‌تواند احساس بالقوهٔ یک تابلو را به کلی دگرگون نماید؛ و این پیام گرافیک مدرن است. او با شجاعت از ترکیب‌بندی‌های خود می‌کاهید تا به ساده‌ترین و خردترین ترکیب هماهنگ دست یابد. مینی مالیسم او برای هنرمندان گرافیک که می‌باید پیامی را به صورت سرراست و با حداقل مداخله عوامل خارجی به مخاطب برسانند موهبتی بود. (۱۹۳۹)
زردچوبه از ادویههای مهم برای تهیه آچار است از مقدار آن نکاهید.
چقدر عربده ها می کاهید گر نگاهی ز دلم وا می گشت
گر تنم واعظ ز هجرش خرج کاهیدن شود روز وصلش جانی از بهر فدا باید مرا
این مدل ابری هیچ‌گونه نیاز فیزیکی برای توزیع غیرمستقیم ندارد چون به صورت فیزیکی توزیع نمی‌شود و اغلب به صورت لحظه‌ای پیاده‌سازی می‌شوند. اولین موج از شرکت‌های این سرویس مدل‌های اقتصادی خود را بدون نیاز به اضافه کردن شریک مالی در ساختار مالی خود ساختند (به جز زمانی که تا حدی وجودشان وابسته بوده). برای تولیدکنندگان سنتی نرم‌افزار ورود به مدل اجاره نرم‌افزاری آسان نبوده‌است، زیرا این مدل همانند مدل قبلی ساختار ورودی یکسان را برای آن‌ها تسهیل نمی‌کند، و ادامه کار کردن با توزیع شبکه‌ای از حد سود آن‌ها کاهش می‌کاهید و رقابت قیمت‌گذاری محصولات آن‌ها را تخریب می‌کرده.
آخر ای چرخ به جز جور چه آید از تو عمرکاهی و همه رنج فزاید از تو
تو و فرزند تو هر دو بر این اسپید، لیکن تو همی‌‎کاهی برین هموار و فرزندت می‌افزاید
همه منافق سوزی و ملت افروزی همه مخالف کاهی و دولت افزایی
بر خوی ستوران مشو به که بر بر گه چه نشینی چو اهل کاهی؟