کانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) مأخوذ از کندن. زمین کنده و گود کرده برای کاشتن خربوزه و مانند آن نیز برای کاشتن درخت. ( از فرهنگ نظام ). کانه. [ن َ / ن ِ ] ( اِ ) قیمت خوراک. || ریا و تزویر. || جای پائین نشستن. ( ناظم الاطباء ). کانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) برابری کردن با کسی در رتبه و مرتبه که به عربی مرا گویند. ( آنندراج ).
معنی کلمه کانه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ( کشتی رانی ) چوبی است که بر سر سکان گذارند و بوسیل. آن سکان را حرکت دهند ( سواحل خلیج فارس ) ( اصطحات کشتی ) برابری کردن با کسی در رتبه و مرتبه
معنی کلمه کانه در فرهنگستان زبان و ادب
{ore mineral, ore} [زمین شناسی] کانی یا کانی های استخراج شدۀ معمولاً فلزی که ازلحاظ اقتصادی مورد توجه باشد؛ همچنین کانی های فرعی سنگ های آذرین
معنی کلمه کانه در دانشنامه عمومی
کانه (شهر). کانه ( به لاتین: Kanne ) یک منطقهٔ مسکونی در بلژیک است که در ریامست واقع شده است. کانه ۱٬۱۵۶ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه کانه در دانشنامه آزاد فارسی
کانِه (ore) کانِه (یا: سنگ معدن) قطعه سنگی دارای رگه ای از مادۀ معدنی۱ یا نهشته ای رسوبی با ارزش استخراج به منظور استحصال اقتصادی مواد معدنی. این اصطلاح را معمولاً برای سنگ های فلزدار به کار می برند. فلزات گاهی به صورت خالص اند (فلزات آزاد۲)، اما غالباً به شکل ترکیباتی مانند کربنات۳، سولفید۴، یا اکسید۵ یافت می شوند. کانه ها غالباً حاوی ناخالصی هایی اند که باید در هنگام استخراج فلز آن ها را جدا کرد. کانه های ارزشمند تجاری عبارت اند از بوکسیت۶ (اکسید آلومینیوم۷، Al۲O۳)؛ هماتیت۸ (اکسید آهن سه ظرفیتی۹، Fe۲O۳)؛ بلند روی۱۰ (سولفید روی۱۱، ZnS)؛ و روتیل۱۲ (دی اکسید تیتانیوم۱۳، TiO۲). نهشته های کانۀ گرمابی۱۴ از مایعاتی مانند آب شور تشکیل می شوند که در دمای بالا از درزه های سنگ میزبان می گذرند. از این جمله است نهشته های «مس پورفیری۱۵» در شیلی و بولیوی، نهشته های سولفید مس۱۶ ـ روی ـ آهنِ زیردریایی که به تازگی در ایست پاسیفیک رایز۱۷ کشف شده اند، و نهشته های سرب ـ رویِ سنگ آهکی۱۸ در جنوب ایالات متحدۀ امریکا و نیز در کوهستان پنین۱۹ انگلستان. کانه های دیگر بر اثر وقوع فرآیندهای آذرین۲۰ تغلیظ می شوند. این فرآیندها سبب می شوند فلزات کانه از ماگما ته نشین شوند. کرومیت۲۱ و نوارهای غنی از پلاتین۲۲ در بوشولدِ۲۳ افریقای جنوبی از این جمله است. فرسایش۲۴ و جابه جایی مواد با منابع سنگی موجود در رودخانه ها به تغلیظ بیشتر کانی۲۵ های سنگین در کانسار منجر می شود. کانسارهای قلع۲۶ مالزی از این نوع اند. هوازدگی سنگ ها۲۷ نیز ممکن است به پیدایش خاک های غنی از فلز منتهی شود، مانند لاتریت۲۸ های نیکل دار کالدونی جدید۲۹.mineralnative metalscarbonatessulphidesoxidesbauxitealuminium oxidehaematiteiron (III) oxidezinc blendezinc sulphiderutiletitanium dioxideHydrothermal oreporphyry coppercopperEast Pacific RiselimestonePenninesigneous processeschromiteplatinumBushvelderosionmineraltinweatheringlateriteNew Caledonia
معنی کلمه کانه در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی کَأَنَّهُ: مثل اینکه آن معنی سَّعَةِ: توانگری (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جهت... معنی سَعَتِهِ: توانگریش (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جه... معنی غُلْفٌ: در غلافها - در پرده ها پوشیده شده ها (جمع کلمه اغلف است و اغلف به معنای چیزی است که در پردههائی پوشیده شده باشد و قلب اغلف قلبی است که پردههائی بر آن افتاده باشد ، نگذارد دعوت حقه انبیا را بشنود و حق را که به سوی آن دعوت میشود بپذیرد و اینکه گفتند : ... ریشه کلمه: کان (۴۰ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه کانه
سرائی ملوکانه دارد بلند بساطی کشیده در او ارجمند
چاله هوایی یا توربولانس به جریان هوای قوی به سمت پایین در هنگام پرواز هواپیما میگویند. هنگامی که هواپیما با چاله هوایی برخورد کند دچار تکانهای شدید میشود از این رو اصطلاحاً آن را چاله هوایی گویند.
و امیر دیگر روز بار داد با قبائی و ردائی و دستاری سپید و همه اعیان و مقدّمان و اصناف لشکر بخدمت آمدند سپیدها پوشیده و بسیار جزع بود. سه روز تعزیتی ملکانه برسم داشته آمد، چنانکه همگان بپسندیدند.
آببیدکرداکانه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان پلدختر در استان لرستان ایران است.
اگر مردم را معاد نبودی که باز شدندی بدان از بهر بیافتن مکافات ابدی، تا نیکوکار به ثواب و بدکردار به عقاب رسد، آفرینش عالم و آنچ اندرو است بازی بودی؛ از بهر آنک هیچ باطل نشد از آن چیزها که عالم بیرون آورد به تدبیر صانع خویش، و ضایع تا شدن چیزها که اندر عالم پدید آمد هم به سبب بودش مردم بود، چنانک گوییم اگر مردم نبودی گوهران گداختنی و ناگداختنی نبودی و آنچ از کانها پدید آمد باطل شدی و زو هیچ جانور را فائده نبودی و چیزهای خوشبوی چون مشک و عنبر و کافور و جزء آن همه باطل گشتی، و چندین جامها کز ابریشم و از پشم مردم به حاصل کرد همه باطل بودی، و گوناگون فائده که مردم گرفت از نبات و از میوهها و پوستها و دندان و استخوان و سروهای حیوان همه ضایع بودی، و چون مردم به حاصل آمد و چندین فائده از آفرینش بگرفت دانستیم که آن همه چیزها آفریدگار از بهر مردم آفریده بود، و گواهی داد بر درستی این حال قول خدا تعالی که گفت، قوله: «و هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا.»
ثریا چنان دستهٔ تیر بسته که پیکانها پیش و پنهانش نبلی
چنین که برزدهای چابکانه دامن ناز سوی کدام سیهروزگار میگذری
ترکی صفت وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست
آتشی برزد از دماغم دود کانهمه شور یک شراره نمود
سکندر به آیین فرهنگ خویش ملوکانه بَرشد به اورنگ خویش