کامیابی

معنی کلمه کامیابی در لغت نامه دهخدا

کامیابی. [ کام ْ ] ( حامص مرکب ) نیکبختی واقبال. تمتع و برخورداری. ( ناظم الاطباء ). کامرانی. نجاح. ظفر. فوز. پیروزی. فیروزی. توفیق :
کام تو موقوف زاری دل است
بی تضرع کامیابی مشکل است.مولوی.

معنی کلمه کامیابی در فرهنگ عمید

کامروایی، برخورداری از مراد و مقصود، نیک بختی.

معنی کلمه کامیابی در فرهنگ فارسی

۱ - کامروایی کامرانی کامجویی مقابل نا کامی . ۲ - موفقیت فیروز مندی

جملاتی از کاربرد کلمه کامیابی

در ریاض دهر ناکامی گل دون فطرتی است کامیابی در رکاب همت مردانه است
همین کامیابی هر روز و شب همین روز و شب، بانگ عیش و طرب
جوانبختی که در مسند ندیدست سپهر پیر چون او کامیابی
شکوه تنها از شب دوشین ندارم کز نخست بخت ناساز و دل ناکامیابی داشتم
پیدا و نهان آنچه آگاهی داده اند و راه گشاده، هر که شنید و دید رخت به بنگاه کامیابی برد و آنکه گوش پراکند و پای دربست، در چاهسار بدبختی و سیاه روزی جاودان نای آویز تباهی ماند.بار خدایا بدین بزرگواران که یاد کردم این خاکسار را از خود و آفرینش بیزاری ده و به دام بندگی و پرستش خویش آشنایی بخش. دست امید مرا از دامان پیوند ایشان کوتاه مخواه و در دو کیهان جز بر این آئین و راه مبر. کرده های زشت و گفته های ناهموار مرا به دست چشم پوشی و فراموشی پرده داری کن، و در این بازگشت که با کوه کوه شرمساری و دریا دریا خاکساری آمده ایم از لغزش تیاقداری فرمای:
دیر زی ای شاه عالم! در نشاط کامیابی تا چو خورشید از بزرگی بر همه عالم بتابی
احمد کامیابی (۵ اردیبهشت ۱۳۲۲) نویسنده و مترجم و استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
کامیابی نیست جز در یک امل باید این بر زرنگار آید همی
بی شک آن غایب که هر روز و شبی تازه گامش را تیز کند، بسرعت باز خواهد آمد و آن رهرو که کامیابی یا ناکامی پیش آرد، شایسته ساز و برگ بود.
بر صبر دل نهادن مفتاح کامیابی است این است در دو گیتی زهری اگر شکر شد
غلامی نی که رخشان آفتابی به دارالملک خوبی کامیابی