کامله

معنی کلمه کامله در لغت نامه دهخدا

( کاملة ) کاملة. [ م ِ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث کامل. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کامل شود.
کاملة.[ م ِ ل َ ] ( اِخ ) نام اسب عمروبن معدیکرب. ( منتهی الارب ) ( بلوغ الارب ج 2 ص 116 ). رجوع به عمروبن معدیکرب شود. || نام اسب زیدبن قتان. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه کامله در فرهنگ عمید

= کامل

معنی کلمه کامله در فرهنگ فارسی

نام اسب عمرو بن معدیکرب

معنی کلمه کامله در فرهنگ اسم ها

اسم: کامله (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kāmele) (فارسی: کامله) (انگلیسی: kamele)
معنی: کامل، ( مؤنث کامل )، زن کامل، مؤنث کامل، بی عیب، بی نقص

جملاتی از کاربرد کلمه کامله

معنی باء بسمله‌ مسند نشین‌کن مصداق نفس‌ کامله عزلت‌گزین لا
از پی اصلاح چشمم لازمست مصلحی از مصلحات کامله
وز پی مدح خود شنو این غزل لطیف تو لطف کمال او گرو برده ز روح کامله
و در این مقام اشاره می شود به شرافت تفکر در عجایب صنایع آفریدگار و تدبر در آثار قدرت کامله پروردگار و کیفیت فضیلت آن و تأمل در آنچه متعلق به خود شخص است از اعمال و احوال و چگونگی آن.