کام
معنی کلمه کام در لغت نامه دهخدا

کام

معنی کلمه کام در لغت نامه دهخدا

کام. ( اِ ) مراد و مقصد. ( برهان ) ( غیاث ) ( اوبهی ). مقصود. کامه. ( از آنندراج ). ریژ. منظور. خواهش. آرزو. مطلوب. خواست. لَر. کَر. آرمان :
جهان بر شبه داودست و من چون او ریا گشتم
جهانا یافتی کامت کنون زین بیش مخریشم.خسروانی.بودی بریژ و کام بدو اندرون بسی
با ریدکان مطرب بودی بفر و زیب.رودکی.نشانی همی بینم و نام نه
ز من نام پیدا شد و کام نه.فردوسی.و گر زین نشان کام تو رفتنست
همه کام بدگوهر آهرمنست.فردوسی.نیابی جز این نیز پیغام من
اگر سر به پیچانی از کام من.فردوسی.ولیکن ترا گر چنین است کام
ز کام تو هرگز نپیچم لگام.فردوسی.کنون کام و خشنودی او بجوی
مگردان ز فرمان او هیچ روی.فردوسی.رسید و بدانستم ازکام اوی
همان خواهش و رای و آرام اوی.فردوسی.جهانی از این کار گردد خراب
برآید همه کام افراسیاب.فردوسی.همیگفت کایدر بدن روی نیست
درنگ تو جز کام بدگوی نیست.فردوسی.مکافات من باشد و کام تو
نجوید کسی زان پس آرام تو.فردوسی.نهان گشت آیین فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان.فردوسی.بدو گفت خسرو که نام تو چیست
کجا رفت خواهی و کام تو چیست ؟فردوسی.بپرسید از او گفت نام تو چیست
چه جویی شب تیره کام تو چیست ؟فردوسی.چنین داد پاسخ که بر دشت رزم
شما را همه کام خوابست و بزم.فردوسی.کنون کام رودابه و کام زال
بجای آمد این بود فرخنده فال.فردوسی.سیاوش بدو گفت کای نیکنام
نبینم بجز نیکنامیت کام.فردوسی.بدین خویشی ما جهان رام گشت
همه کام بیهوده پدرام گشت.فردوسی.کند تازه پژمرده کام ترا
برآرد بخورشید نام ترا.فردوسی.چنین گفت پس شاه را خانگی
که چون تو که باشد بفرزانگی ؟
مبیناد کس روز بی کام تو
نبشته بخورشید بر نام تو.فردوسی.خدای ناصر آن شاه بادو گردون یار
به رای او شب و روز و بکام او مه و سال.

معنی کلمه کام در فرهنگ معین

(اِ. ) = کامه : ۱ - مراد و مقصود. ۲ - قصد، نیت . ۳ - شهوت . ،~ ِ کسی را خاریدن باعث شادکامی آن کس شدن .
(اِ. ) سقف دهان .

معنی کلمه کام در فرهنگ عمید

۱. خواستۀ دل، آرزو.
۲. [قدیمی] خواست، مقصود، اراده: بدو گفت خسرو که نام تو چیست / کجا رفت خواهی و کام تو چیست (فردوسی۲: ۵/۲۶۴۰ ).
۳. [قدیمی] لذت، خوشی، تنعم.
۴. [قدیمی] قدرت، توانایی: وزاوی است پیروزی و هم شکست / به نیک و به بد زو بُوَد کام و دست (فردوسی۲: ۲/۸۵۱ ).
۵. [قدیمی، مجاز] معشوق، محبوب.
۶. [قدیمی] هوای نفسانی.
۷. (اسم مصدر ) [قدیمی، مجاز] هم آغوشی.
* کام جستن: (مصدر متعدی ) در طلب آرزو برآمدن، در تحصیل کام و مراد کوشیدن.
* کام راندن: (مصدر لازم ) [قدیمی، مجاز] به عیش و عشرت زندگی کردن، خوش گذراندن.
* کام گرفتن: (مصدر لازم ) [مجاز] به وصال کسی رسیدن و با او هم آغوشی کردن.
* کام کشیدن: (مصدر لازم ) به مراد و مقصود و آرزوی خود رسیدن، کامیاب شدن.
* کام و کر: [قدیمی] =* کام و گر: کار بی علم کام وکر ندهد / تخم بی مغز بس ثمر ندهد (سنائی۱: ۳۲۱ حاشیه ).
* کام و گر: [قدیمی] مراد، مقصود، آرزو: دهر کو خوان زندگانی ساخت / خورد هر چاشنی که کام و گر است (خاقانی: ۶۷ ).
۱. (زیست شناسی ) دهان: زبان در «کام» کام از نام او یافت / نم از سرچشمهٴ انعام او یافت (جامی ۵: ۱۹ ).
۲. (زیست شناسی ) سقف دهان، سق.
۳. [عامیانه، مجاز] پُک.
= غاسول

معنی کلمه کام در فرهنگ فارسی

دهان، داخل دهان، سقف دهان، به معنی مرادومقصودو آرزونیزمیگویند، کامه هم گفته شده
( اسم ) درختچه ایست خار دار از تیر. سنجدها که یکی از تیره های نزدیک به زیتونیان است . این درختچه فقط شامل یک گونه است که در اروپا و آسیا ( از جمله ایران ) میروید ( جزو درختان جنگلهای شمالی ایران است ) و دارای برگها ی مایل بخاکستر ی در سطح فوقانی و نقره یی رنگ در سطح تحتانی میباشد . شکل برگها کشیده و بیضوی و دارای یک رگبرگ وسطی است . در سطح تحتایی برگها همیشه فلسهای نارنجی رنگی مشاهده میشود . گلهایش زرد مایل به سبز میوه ها یش سته و کوچک و زرد رنگ بامز. ترش است تق تق سنجد صحرایی شوک قصار غاسول رومی کا آم
دهی است از دهستان اوز رود بخش نور شهرستان آمل

معنی کلمه کام در دانشنامه عمومی

کام (اوبرفالتس). شهر کام ( به آلمانی: Cham ) در ایالت بایرن در کشور آلمان واقع شده است.
کام (دهان). کام ( به انگلیسی: Palate ) سقف دهان انسان و سایر پستانداران است. این جدار حفره دهان را از حفره بینی جدا می کند.
کام در انسان از یک بخش استخوانی در جلو به نام کام سخت ( از استخوان فک فوقانی ) و یک بخش گوشتی در عقب به نام کام نرم تشکیل شده است. عصب دهی حسی کام با عصب سه قلو است.
نقص این عضو ( شکاف کام ) در بیماری لب شکری می تواند روی دهد.
کام (مجارستان). کام ( به مجاری: Kám ) یک شهرداری در مجارستان است که در واش واقع شده است. کام ۱۵٫۳ کیلومتر مربع مساحت و ۴۶۵ نفر جمعیت دارد.
کام (نور). کام، روستایی است از توابع بخش بلده شهرستان نور در استان مازندران ایران. روستای کام از چشم انداز زیبایی برخوردار است و یکی از زیباترین و بکرترین طبیعت منطقه نور می باشد.
این روستا از جنوب با رشته کوه البرز مرکزی و روستای بطاهرکلا، از شرق با کوه گچ کوه و روستای کمرود، از شمال با منطقه خاص و روستای یاسل، از غرب با روستای خجیرکلا همسایه است. ۳۶°۰۹′۳۹″شمالی ۵۱°۴۲′۵۵″شرقی / ۳۶٫۱۶۰۷۱۵°شمالی ۵۱٫۷۱۵۴۰۴°شرقی / 36. 160715; 51. 715404
این روستا در نزدیکی روستای اوزکلا دهستان شیخ فضل الله نوری و روستای یوش زادگاه نیما یوشیج قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت آن ۱۵۰ نفر ( ۳۲ خانوار ) ساکن بوده و بقیه اهالی فقط به صورت ییلاقی در این روستا سکونت دارند.
معنی کلمه کام در فرهنگ معین
معنی کلمه کام در فرهنگ عمید
معنی کلمه کام در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کام در دانشنامه عمومی
معنی کلمه کام در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه کام در ویکی واژه

معنی کلمه کام در دانشنامه آزاد فارسی

کام (palate)
در پستانداران، سقف دهان. بخش جلوی کام سخت و استخوانی، و بخش عقبی آن عضلانی و نرم است. ادغام ناقص دو نیمۀ جانبی کام (کام شکری) موجب اختلال در تکلم می شود.

معنی کلمه کام در ویکی واژه

سقف دهان.
به‌معنی‌ مراد، مقصودو آرزو نیز میگویند, کامه‌هم‌گفته‌شده است. کام بردن متمتع شدن از چیزی است و فرد مجرد را به کنایه ناکام گویند.
کامه:
مراد و مقصود.
قصد، نیت.
شهوت. ؛~ ِ کسی را خاریدن باعث شادکامی آن کس شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه کام

بود عبدالودود آن پاک زادی بحق اولیا کامل ودادی
حقیقت وصل هست و اصل دیدی ابا صورت بکام دل رسیدی
یکی از نقدهای محتوایی که به این کتاب وارد است سخن گفتن متز از تأثیر پذیری شیعه در مسائل کلامی از معتزله است. در حالیکه رویکرد کلامی شیعه کاملاً در باب معتزله قرار دارد و کتاب‌های بسیاری در رد آرای کلامی معتزله توسط شیعیان همچون کتاب رد بر معتزله از ابوهشام کوفی در دست است.
مرا کام از جهان مقصود وصلست الهی کام دل ما را روا باد
یارب که بقای جاودانی بادا کامت بادا و کامرانی بادا
هر کامدست سوی تو دست امید را در دامن مکارم و بحر کرم زدست
در کرمان شماری از متقاضیان کشنده کامیون «دایون»، در مقابل شرکت کرمان دیزل، در اعتراض به عدم تحویل کشنده‌های کامیون بعد از گذشت ۱۸ ماه از ثبت نام، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
جهان تو دارو جهانبان تو باش و فتح تو کن ظفر تو یاب و ولایت تو گیر و کام تو ران
زان سپس کاوس کی شد ملک را مالک رقاب وندر آغاز شهی شد کشور از او کامیاب
ز جوی شیر چون فرهاد کام من نشد شیرین حیات خویش را بیهوده صرف بیستون کردم
در سال ۳۳۲ قبل از میلاد، اسکندر مقدونی این منطقه را به عنوان بخشی از لشکرکشی خود علیه امپراتوری ایران فتح کرد. پس از مرگ او، این منطقه تحت کنترل امپراتوری‌های بطلمیوسی و سلوکی به عنوان بخشی از کوئل-سوریه شناخته شد. در طول قرون بعدی، یونانی شدن منطقه منجر به تنش‌های فرهنگی گردید که در زمان سلطنت آنتیوخوس چهارم به اوج رسید و شورش مکابیان در سال ۱۶۷ قبل از میلاد را سبب شد. ناآرامی‌های داخلی حکومت سلوکیان را تضعیف کرد و در اواخر قرن دوم ، پادشاهی نیمه خودمختار هامونی یهودیه به وجود آمد که در نهایت به استقلال کامل دست یافت و به مناطق همسایه گسترش یافت.
درخت کام تو گردد برومند تو باشی در جهان مهتر خداوند
پنداشت که از دولت وصلت کامی یابد لیکن نیافت بیچاره دلم
انتقال ویژگی با شتاب به علاوه با روش توسعه نرم‌افزاری چابک وجود داشت. این چنین روش‌ها که اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی تکامل یافت، مجموعه‌ای از ابزار توسعه نرم‌افزار تهیه می‌کند و پشتیبانی مکرر تولیدات نرم‌افزاری را عملی می‌کند.