کاشت. ( مص مرخم ) زراعت کردن و این ماضی بمعنی مصدر است. ( غیاث ). کاشتن. کشت و زراعت. ( ناظم الاطباء ). کشت.زرع. برزیگری کاشت است و داشت و برداشت. یعنی برزگرخوب آنست که خوب تواند کاشتن و نیک تواند آبیاری و حراست کردن و ببایست تواند درودن و احصا کردن. || ( اِمص ) اسم از کاشتن : کاشت ، داشت ، برداشت. - کاشت و داشت و برداشت ؛ از آن به سه عمل زراعت کنایت کنند. || ( فعل ) بمعنی روی برگردانید هم به نظر آمده است. ( برهان ). به این معنی محرف «گاشت » است. رجوع به «گاشت » در حرف گاف فارسی شود.
معنی کلمه کاشت در فرهنگ معین
(مص مر. ) زراعت کردن ، کاشتن .
معنی کلمه کاشت در فرهنگ عمید
کاشتن، کشت وزرع. * کاشت و داشت: (کشاورزی ) کاشتن و نگهداری کردن.
معنی کلمه کاشت در فرهنگ فارسی
کاشتن، کشت وزرع ( مصدر ) زراعت کردن کاشتن : [ بر زیگری کاشت است و داشت و برداشت ] .
معنی کلمه کاشت در فرهنگستان زبان و ادب
{implant , implantation} [پیوند] نصب یا انتقال همیشگی یا موقت کاشتینه به بدن
معنی کلمه کاشت در ویکی واژه
زراعت کردن، کاشتن. کشت، کشاورزی، زرع
جملاتی از کاربرد کلمه کاشت
بنفشه و سمن میغ تیغ تو ملکا بلاله کاشتن دشت کارزار تو باد
بدل کاشتم مهر آن طفل جاهل ز راه نظر بجز طفل اشکم نشد هیچ حاصل ازین رهگذر
در فزون یاری چو تخمی کاشتی روز بییاری به بار آید همی
در باغ درخت باغبان کاشت بر غارتی سپاه برداشت
کنج مصیبتکده داشتیم تخم نه اندوخته میکاشتیم
بر خاک درت کاشته شد تخم محبت امید که ما آب بیاریم به دیده
با توجه به اینکه گرافتهای مو در هر ناحیه از پوست بدن که به آن منتقل شوند، رشد مینمایند؛ بنابراین پیوند موی طبیعی در هر ناحیه از پوست که نیازمند آن باشد، قابل انجام است که شاید مهمترین مورد آن کاشت ابرو میباشد.
اول او دوست داشت ایشان را پس به دل مهر کاشت ایشان را
چرا تخم وفا میکاشتی تو؟ چو عزم بیوفایی داشتی تو
همچنین، اکوزیا تعداد درختانی را که میتوان با مبلغ ماهیانهٔ مربوطه کاشت، نشان میدهد. در فوریه سال ۲۰۱۴، ۵۴٬۸۶۶ درخت با اهدای ۴۴٬۰۸۹ یورو کاشته شد. پس حدود ۸۰ یورو برای کاشت هر درخت لازم بودهاست. بنا به گفتههای اکوزیا از پایان ژانویه سال ۲۰۱۵، حدود ۲۸ سنت به ازای هر درخت اهدا شدهاست.
بلی درخت خلافی که کاشتند از پیش برست و دار شد و مرگ تلخ داد ثمر
به هر گامی ز صحرا صد چمن کاشت گلستان روان همراه خود داشت