کاسه گردان. [ س َ / س ِ گ َ ] ( نف مرکب ) شخصی را گویند که بر در خانه ها رود و گدائی کند . ( برهان ). || جام باز. آنکه بشقاب و کاسه و مانند آن را ببازی بر سر چوبی گرداند . ( ناظم الاطباء ) : هر که چون لاله کاسه گردان شد زین جفا رخ بخون بشوید باز.حافظ.
معنی کلمه کاسه گردان در فرهنگ معین
( ~ . گَ ) (ص فا. ) گدای دوره - گرد.
معنی کلمه کاسه گردان در فرهنگ عمید
١. کسی که برای گرفتن پول کاسه ای را می گرداند. ٢. [مجاز] گدا. ۳. کسی که کاسه یا بشقابی را بر سر چوب می چرخاند.
معنی کلمه کاسه گردان در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کسی که بر در خانه ها و دکانها رود و با کاس. گدایی بتکدی پردازد : [ در طریق کعب. جان چرخ زرین کاسه را از پی دریوز. جان کاسه گردان دیدهاند ] . ( خاقانی ) ۲ - کسی که کاسه یا بشقابی را بالای چوبی قرار دهد و تند بچرخاند : [ همچو لوطی کاسه گردانا ] ( عبید زاکانی موش و گربه ) .
معنی کلمه کاسه گردان در ویکی واژه
گدای دوره - گرد.
جملاتی از کاربرد کلمه کاسه گردان
غوطه زن در بحر و فارغ شو ز گیر و دار موج چون حباب شوخ چشم این کاسه گردانی بس است
بر سر خوانهای روحانی که پاکان شسته اند مر تو را همکاسه گرداند بدان پاکان صیام
خورشید تیغ آخته، یک مفرد از درش گردون کاسه گردان، در کوی او گداست
کاسه گردان بزم تقدیرت صبح زرین کلاه سیم اندام
بمان فیروز و فرخنده که تا از تخت پاینده کند گردون گردنده بکویت کاسه گردانی