معنی کلمه کاسه لیس در لغت نامه دهخدا
حسد چه میبری ای کاسه لیس بر بسحاق
برنج زرد و عسل روزی خداداد است.بسحاق اطعمه.دل برافروزان از آن نور جلی
چند باشی کاسه لیس بوعلی.بهاءالدین عاملی. || مردم دون همت و خوش آمدگوی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).مردم رذل و متملق را گویند. قدح لیس هم آمده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
تغاری بشکند ماستی بریزد
جهان گردد بکام کاسه لیسان.( از امثال و حکم دهخدا ).رو به پیش کاسه لیس ای دیگ لیس
توش خداوند و ولینعمت نویس.مولوی.لاف کیشی کاسه لیسی طبل خوار
بانگ طبلش رفته اطراف دیار.مولوی.