کازرون
معنی کلمه کازرون در فرهنگ فارسی
یکی از دروازه های نه گانه شیراز
معنی کلمه کازرون در دانشنامه عمومی
کازرون امروزی در سدهٔ چهارم هجری از ادغام «نورد»، «راهبان» و نیز «دریست» تأسیس شد. شهر باستانی بیشاپور و غار شاپور از مجموعهٔ چشم انداز باستان شناسی ساسانی منطقه فارس در نزدیکی کازرون قرار دارند و از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو هستند.
از سده ۴ و ۵ هجری قمری این شهر توسط شیخ ابواسحاق کازرونی مسلمان شد. این شهر در دوران طلایی اسلام موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان بوده است و از آن به عنوان یکی از مراکز تمدن، فرهنگ و دانش اسلامی در دوران طلایی اسلام یاد می شود.
اقتصاد شهرستان کازرون برپایه کشاورزی، دام پروری و صنایع استوار است. مهم ترین فراورده های آن گندم، مرکبات، پنبه، تره بار و فراورده های دامی است. در شهرستان کازرون کشاورزی صنعتی و سنتی رایج است. هنرهای رایج در کازرون شامل دولچه دوزی، نمدمالی، سفال گری و گیوه دوزی می شود.
نام شهر تاریخی کازرون، از گازران و گازرون گرفته شده است، زیرا در زمان دیلمیان که کارخانه های پارچه بافی در کازرون پارچه های توزی و دبیکی را می بافت و صادر می کرد، دوازده هزار گازر یعنی شویندگان الیاف کتان، در این شهر زندگی می کردند و به همین جهت این شهر به شهر گازران یعنی شهر گازرها معروف شده بود که نام گازران در بعضی متون به صورت گازران و کازران آمده است. گازران در تلفظ به صورت گازرون و کازرون تحریف یافت و اکنون نام کازرون باقی مانده است. در بعضی کتب گازرات نیز آمده است. کازرون به واسطه تولید پارچه های مرغوب با شهر دمیاط مصر رقابت می کرده و به همین جهت به دمیاط عجم نیز مشهور است. برخی از اهالی کازرون نیز به طور عامیانه وجه تسمیه کازرون را از کوه زرّان می دانند و معتقدند چون کوه های آن به خاطر داشتن درختان و ثمرات جنگلی، زر خیز است، آن را کوه زرّان نامیده و به صورت کازرون تحریف یافته که ریشه تاریخی ندارد و تنها در اعتقاد برخی از مردم چنین وجه تسمیه ای بیان شده است.
معنی کلمه کازرون در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کازرون
که به جای خلیفه در بغداد بنشاندند کازرونی را
گهی کز کازرون رحلت گزینم بنالد از فغانم کوه نالان
گر پس از صد سال در خاکم بود ریزیده تن چون نسیم صبح بوی کازرون آرد بمن
همچنین اعتراضات در شاهینشهر، بروجرد، کازرون و رشت نیز صورت گرفت و گزارشهایی از این مراسم در ارومیه، بابلسر و رشت وجود داشت.
گرچه دریای خون بجوش آورد بر در کازرون گه پیکار
آبانبار روستای دوسیران مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان کازرون، بخش کوهمره، دهستان کوهمره، مرکز روستای دوسیران واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۷۸۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روزنامه از سال ۱۳۰۵ خورشیدی به وسیله میرزا علی کازرونی، در شیراز به چاپ رسیده است.
آرامگاه وی در شمال شهر بیشاپور در کازرون واقع شدهاست.
و گفت: امروز در کازرون بیشتر گبرند و مسلمان اندکند، چنانکه ایشان را میتوان شمرد اما زود باشد که بیشتر مسلمان باشند و گبر اندک شوند.
اسلامآباد روستایی در دهستان امامزاده محمد بخش خشت شهرستان کازرون استان فارس ایران است.
اسدالله ایمانی از تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۸۷ با حکم سید علی خامنهای به عنوان نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز منصوب شد. وی پیش از این امام جمعه شهرهای کازرون و بوشهر بود. او از اعضای مجلس خبرگان رهبری است.
آن متقی مشهور آن منتهی مذکور آن شیخ عالم اخلاص آن محرم حرم خاص آن مشتاق بیاختیار ابواسحق شهریار رحمةالله علیه یگانهٔ عهد بود و نفسی موثر داشت و سخنی جان گیر و صدقی به غایت و سوزی بینهایت و در ورع کمالی داشت و در طریقت دوربین و تیزفراست بود و از کازرون بود و صحبت مشایخ بسیار یافته بود و تربت شیخ را تریاک اکبر میگویند از آنکه هرچه از حضرت وی طلبند حق تعالی بفضل خود آن مقصود روا گرداند.
حاج سید ابوطالب کازرونیان، فرزند حاج سید محمود از بازرگانان شیراز بود. در انتخابات دوره نهم مجلس شورای ملی که در شیراز از دوازدهم تا ۲۶ آذر ۱۳۱۱ برگزار شد، با کسب ۳۸۷۷۲ رأی از مجموع ۶۲۰۰۸ رأی که به صندوق ریخته شد، به نمایندگی انتخاب شد.
نقل است که چون شیخ عزم حج کرد، در بصره جمعی از مشایخ حاضر شدند و سفره در میان آوردند، گوشت پخته در آن بود. شیخ گوشت نخورد. ایشان گمان بردند که شیخ گوشت نمیخورد. بعد از آن شیخ گفت: چون ایشان چنین گمان بردند گوشت نتوان خورد. با نفس گفت: چون در میان جمع نمودی که گوشت نمیخورم، چون خالی شوی به تنها خواهی خورد و عهد کرد که تا زنده بود گوشت نخورد و خرما نیز نذر کرده بود و نمیخورد و شکر نیز نذر کرده بود و نمیخورد. وقتی شیخ رنجور بود، طبیب شکر فرمود. چندانکه جهد کردند نخورد و هرگز از جوی خورشید مجوسی که حاکم کازرون بود آب نخورد.
شگفت نبود اگر کوه می شود نالان بکازرون ز هوای لقای بواسحق
هی بگو تو: «کازرونی » زنده باد «حائری زاده » بگو پاینده باد