کازرون
معنی کلمه کازرون در لغت نامه دهخدا

کازرون

معنی کلمه کازرون در لغت نامه دهخدا

کازرون. [ زِ ] ( اِخ ) نام شهری و ولایتی باشد از فارس و به این معنی با زای فارسی هم آمده است. ( برهان ). نام قصبه ای است در خرّه شاپور فارس به طراوت و خضارت معروف و در حوالی آن باغی به بسیاری و خوبی نارنج مشهور، بگاه بهار از احجار جدار و دیوار خانهای آن که غالباً از سنگ است سبزه روید. بلیان و دوان که شیخ امین الدین عارف و جلال الدین علامه از آنجا بوده اند از توابع آنجا است ، گویند بنای آن از امیر عضدالدوله دیلمی بوده است و کازرون بحیره ای است که گرداگرد آن دوازده فرسخ و در قرب آن نرگس زاری است نیکو، «نورد»نام قریه آن بوده ، از آنجا برخاسته شیخ ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی که بروزگار خود عارف یگانه بوده و در 426 هَ. ق. رحلت نموده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ناحیتی به فارس بطول 84 و عرض 60 هزار گز که از شمال به ممسنی ، از مشرق ببلوک کوه مره و از جنوب به جره و دشتی و خشت و از مغرب بماهور میلاتی و خشت محدود است و جمعیت آن 35000 تن ، مرکز آن کازرون در 100هزارگزی شیراز و 1200 تن سکنه دارد. ( برهان قاطع چ معین ، حاشیه لغت کازرون ، از جغرافیای سیاسی کیهان صص 227 - 228 ). شهر کازرون مرکز شهرستان کازرون و بخش مرکزی و دهستان حومه و یکی از شهرهای قدیمی کشور است. در ابتدا شهر شاپور که در 20هزارگزی شمال باختر کازرون فعلی خرابه های آن باقی است اهمیت و مرکزیت داشته و شهر فعلی از توابع آن بوده و بعد از خرابی شهر شاپور فیروز پسر بهرام ساسانی کازرون را شهر نموده وقباد پادشاه ساسانی آن را آبادتر و بزرگتر گردانید.فاصله آن تا شیراز 123 و تا بوشهر 244 هزار گز و مختصات جغرافیایی آن عبارتند از: طول 51 درجه و 38 دقیقه از گرینویچ و عرض 29 درجه و 37 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا در حدود 800 گز است. ابنیه و کوچه های شهرعموماً بسبک قدیم ساخته شده فقط دو خیابان جدیدالاحداث بنام خیابان شادروان و شاپور در آن وجود دارد که مغازه های معدود تازه ساخت در اطراف آن ساخته شده ضمناً شهر دارای چند بازار سرپوشیده میباشد. هوای شهر گرم بالنسبه معتدل است و آب آن از قنوات متعدد تأمین میگردد. در شش هزارگزی باختر شهر آبی است بنام برکک که بسیار سالم و معروف بوده و مورد استفاده قرار میگیرد. کلیه ادارات دولتی و پادگان نظامی و بانک ملی در شهر وجود داشته بعلاوه دارای یک کارخانه برق و یخ ،یک کارخانه پنبه پاک کنی ، یک سینما و یک باغ ملی و یک دبیرستان و چند دبستان دخترانه و پسرانه و تقریباً 550 باب دکان و مغازه است. نفوس شهر مطابق آخرین آمار 25328 نفر است. شغل اهالی شهر تجارت و کسب و زراعت بوده صنایع معموله عبارتند از گیوه دوزی و دولچه سازی. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). بنزدیک دریای یون شهری است به ناحیت پارس بزرگ و آبادان و با خواسته ٔبسیار و اندر وی دو آتشکده است که آن را بزرگ دارند. ( حدود العالم ). سپاه سالار او عبیداﷲبن معمرالتیمی بود به اصطخر آمد و غزو جور کرد و بکازرون شد و بدارابجرد آمد... ( تاریخ سیستان ص 80 ). گویند این شهر دمیاط ایرانیان است. ( معجم البلدان ). آن را در قدیم نورد ( بر وزن مورد ) میگفتند. ( از المعجم ) :

معنی کلمه کازرون در فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در فارس و آن محدود است : از شمال و شمال غربی بشهرستان بهبهان از شمال شرقی و مشرق بشهرستان شیراز از جنوب شرقی بشهرستان فیرز آباد . آب و هوای شهرستان بطور کلی گرم است منتهی شدت گرما بمقتضای عرض جعرافیایی و پست و بلندی زمین متغیر میباشد بطوری که در قسمت عرض شمالی شهرستان هوای دهستانهای دشمنزیاری و جاوید از بخش فهلیان و ممسنی و دهستان دشت ارژن از بخش کوهمره نودان نسبه ملایم است و ییلاقهای شهرستان محسوب میشود . بر عکس در قسمتهای جنوبی در دهستانهای خشت و کمارج و ماهور میلاتی گرمای هوا در تابستان بمنتهای شدت خود میرسد . علاوه بر آن وزش بادهای گرم و سوزان زندگی را بر غیر بومیان مشکل میسازد . در قسمت اخیر تقریبا زمستان وجود ندارد و برف دیده نشده است . آب مشروب و زراعتی شهرستان از رودخانه ها و چشمه سارهای متعدد و قنوات و در بعضی نقاط از چاه تامین میشود . مقدار آب شهرستان با مقایسه با شهرهای مجاور زیاد و مطبوع و گوارا میباشد . ارتفاعات آن ازین قرار است : ۱ - ازتفاعات شمالی رود خانه فهلیان که امتداد کوههای کهکیلویه است و بلندترین قلل آن عبارتند از : کوه سرتنگ تامرادی قلعه پره گه دان (۲۴٠٠ متر ) کوه روال سر کوه (۲٠٠٠ متر ) کوه سیاه (۱۹٠٠ متر ) کوه رنج ( ۳٠٠٠ متر ) ۲ - ارتفاعات جنوبی رودخانه فهلیان . دامنه های شمالی این رشته تا کناره های رودخانه فهلیان و دامنه های جنوبی آن که شکل حلزونی دارد در ناحیه ماهور و میلاتی گسترده شده . معروفترین قلل شمالی عبارتند از : کوه بزان ( ۱۶٠٠ متر ) کوه آب گرم ( ۱۷۲٠ متر ) و بلندترین قلل جنوبی عبارتند از : کوه کارده ( ۹٠٠ متر ) کوه گچ ترش ( ۱٠۵٠ متر ) کوه دوسرخان ( ۸۳٠ متر ) ۳ - ارتفاعات بین رودخانه دالکی و شاپور که بلندترین قلل آنعبارتند از : رودخانه شش پیر رودخانه شاپور رودخانه دالکی . شهرستان کازرون از ۴ بخش مرکزی ( خشت کوهمره نودان فهلیان و ممسنی ) تشکیل شده مجموع قری و قصبات آن ۴٠۹ و جمعیت آنها حدود ۱۴۵۶۷۸ تن است . محصولات عمده عبارتند از : غلات تنباکو خرما برنج حبوبات پنبه و جزئی مرکبات لبنیات پشم و پوست صنایع آن قالیبافی گلیم بافی شال بافی و گیوه بافی است . ۲ - بخش مرکزی شهرستان مذکور که حدود آن عبارتست : از شمال و شمال شرقی به بخش کوهمره نودان از مغرب به بخش خشت از مشرق به شهرستان شیراز از جنوب به شهرستان بوشهر . این بخش در جنوب شرقی شهرستان واقع است هوای آن گرم بالنسبه معتدل و آب مشروب و زراعتی از رودخانه جره و شاپور و قنوات متعدد تامین میشود . محصول غلات برنج کنجد صیفی جزئی مرکبات خرما لبنیات شغل زراعت گله داری و کسب . این بخش دارای ۴ دهستان ( حومه فامور جره شاپور ) است و مجموع قری و قصبات آن ۸۹ و جمعیت آنها حدود ۴۴٠٠٠ تن است . مرکز بخش شهر کازرون است . ۳ - شهریست مرکز بخش کازرون فاصله آن تا شیراز ۱۲۳ و تا بوشهر ۲۴۴ کیلومتر است . هوای شهر گرم و بالنسبه معتدل است . آب آن از قنوات متعدد تامین میشود . در ۶ کیلومتری مغرب شهر آبی است بنام [ برکک ] که سالم و گوارا است . جمعیت شهر ۵۱۵۲۷ تن است . شغل اهالی تجارت کسب و زراعت است . صنعت آنها گیوه دوزی و دولچه سازی است . توضیح کازرون از شهرهای قدیمی است و آن در عهد ساسانی از توابع شهر شاپور ( که خرابه های آن در ۲٠ کیلومتری شمال غربی کازرون کنونی باقی است ) بوده و پس از خرابی شهر شاپور فیروز بن بهرام ساسانی کازرون را آباد کرد و آن در زمان غباد ساسانی آبادتر و بزرگتر گردید و دارای دو آتشکده بود .
یکی از دروازه های نه گانه شیراز

معنی کلمه کازرون در دانشنامه عمومی

کازِرون، شهری در شمال غربی استان فارس، ایران و مرکز شهرستان کازرون است. این شهر با تاریخی کهن، دارای آثار باستانی و تاریخی فراوان و جاذبه های گردشگری متعددی است. کازرون بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر غرب استان فارس ، پنجمین شهر پرجمعیت و هفتمین شهر بزرگ این استان است. جمعیت شهر کازرون در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، برابر با ۹۶٬۶۸۳ تن بود.
کازرون امروزی در سدهٔ چهارم هجری از ادغام «نورد»، «راهبان» و نیز «دریست» تأسیس شد. شهر باستانی بیشاپور و غار شاپور از مجموعهٔ چشم انداز باستان شناسی ساسانی منطقه فارس در نزدیکی کازرون قرار دارند و از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو هستند.
از سده ۴ و ۵ هجری قمری این شهر توسط شیخ ابواسحاق کازرونی مسلمان شد. این شهر در دوران طلایی اسلام موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان بوده است و از آن به عنوان یکی از مراکز تمدن، فرهنگ و دانش اسلامی در دوران طلایی اسلام یاد می شود.
اقتصاد شهرستان کازرون برپایه کشاورزی، دام پروری و صنایع استوار است. مهم ترین فراورده های آن گندم، مرکبات، پنبه، تره بار و فراورده های دامی است. در شهرستان کازرون کشاورزی صنعتی و سنتی رایج است. هنرهای رایج در کازرون شامل دولچه دوزی، نمدمالی، سفال گری و گیوه دوزی می شود.
نام شهر تاریخی کازرون، از گازران و گازرون گرفته شده است، زیرا در زمان دیلمیان که کارخانه های پارچه بافی در کازرون پارچه های توزی و دبیکی را می بافت و صادر می کرد، دوازده هزار گازر یعنی شویندگان الیاف کتان، در این شهر زندگی می کردند و به همین جهت این شهر به شهر گازران یعنی شهر گازرها معروف شده بود که نام گازران در بعضی متون به صورت گازران و کازران آمده است. گازران در تلفظ به صورت گازرون و کازرون تحریف یافت و اکنون نام کازرون باقی مانده است. در بعضی کتب گازرات نیز آمده است. کازرون به واسطه تولید پارچه های مرغوب با شهر دمیاط مصر رقابت می کرده و به همین جهت به دمیاط عجم نیز مشهور است. برخی از اهالی کازرون نیز به طور عامیانه وجه تسمیه کازرون را از کوه زرّان می دانند و معتقدند چون کوه های آن به خاطر داشتن درختان و ثمرات جنگلی، زر خیز است، آن را کوه زرّان نامیده و به صورت کازرون تحریف یافته که ریشه تاریخی ندارد و تنها در اعتقاد برخی از مردم چنین وجه تسمیه ای بیان شده است.
معنی کلمه کازرون در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کازرون در دانشنامه عمومی
معنی کلمه کازرون در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کازرون

معنی کلمه کازرون در ویکی واژه

شهری در استان فارس

جملاتی از کاربرد کلمه کازرون

که به جای خلیفه در بغداد بنشاندند کازرونی را
گهی کز کازرون رحلت گزینم بنالد از فغانم کوه نالان
گر پس از صد سال در خاکم بود ریزیده تن چون نسیم صبح بوی کازرون آرد بمن
همچنین اعتراضات در شاهین‌شهر، بروجرد، کازرون و رشت نیز صورت گرفت و گزارش‌هایی از این مراسم در ارومیه، بابلسر و رشت وجود داشت.
گرچه دریای خون بجوش آورد بر در کازرون گه پیکار
آب‌انبار روستای دوسیران مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان کازرون، بخش کوهمره، دهستان کوهمره، مرکز روستای دوسیران واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۷۸۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روزنامه از سال ۱۳۰۵ خورشیدی به وسیله میرزا علی کازرونی، در شیراز به چاپ رسیده است.
آرامگاه وی در شمال شهر بیشاپور در کازرون واقع شده‌است.
و گفت: امروز در کازرون بیشتر گبرند و مسلمان‌ اندکند، چنانکه ایشان را می‌توان شمرد اما زود باشد که بیشتر مسلمان باشند و گبر اندک شوند.
اسلام‌آباد روستایی در دهستان امامزاده محمد بخش خشت شهرستان کازرون استان فارس ایران است.
اسدالله ایمانی از تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۸۷ با حکم سید علی خامنه‌ای به عنوان نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز منصوب شد. وی پیش از این امام جمعه شهرهای کازرون و بوشهر بود. او از اعضای مجلس خبرگان رهبری است.
آن متقی مشهور آن منتهی مذکور آن شیخ عالم اخلاص آن محرم حرم خاص آن مشتاق بی‌اختیار ابواسحق شهریار رحمةالله علیه یگانهٔ عهد بود و نفسی موثر داشت و سخنی جان گیر و صدقی به غایت و سوزی بی‌نهایت و در ورع کمالی داشت و در طریقت دوربین و تیزفراست بود و از کازرون بود و صحبت مشایخ بسیار یافته بود و تربت شیخ را تریاک اکبر می‌گویند از آنکه هرچه از حضرت وی طلبند حق تعالی بفضل خود آن مقصود روا گرداند.
حاج سید ابوطالب کازرونیان، فرزند حاج سید محمود از بازرگانان شیراز بود. در انتخابات دوره نهم مجلس شورای ملی که در شیراز از دوازدهم تا ۲۶ آذر ۱۳۱۱ برگزار شد، با کسب ۳۸۷۷۲ رأی از مجموع ۶۲۰۰۸ رأی که به صندوق ریخته شد، به نمایندگی انتخاب شد.
نقل است که چون شیخ عزم حج کرد، در بصره جمعی از مشایخ حاضر شدند و سفره در میان آوردند، گوشت پخته در آن بود. شیخ گوشت نخورد. ایشان گمان بردند که شیخ گوشت نمی‌خورد. بعد از آن شیخ گفت: چون ایشان چنین گمان بردند گوشت نتوان خورد. با نفس گفت: چون در میان جمع نمودی که گوشت نمی‌خورم، چون خالی شوی به تنها خواهی خورد و عهد کرد که تا زنده بود گوشت نخورد و خرما نیز نذر کرده بود و نمی‌خورد و شکر نیز نذر کرده بود و نمی‌خورد. وقتی شیخ رنجور بود، طبیب شکر فرمود. چندانکه جهد کردند نخورد و هرگز از جوی خورشید مجوسی که حاکم کازرون بود آب نخورد.
شگفت نبود اگر کوه می شود نالان بکازرون ز هوای لقای بواسحق
هی بگو تو: «کازرونی » زنده باد «حائری زاده » بگو پاینده باد