معنی کلمه کارنو در لغت نامه دهخدا
کارنو. [ ن ُ ] ( اِخ ) ( سادی ) فرزند «هیپولیت ». مهندس و رجل سیاسی ، متولد درلیموژ به سال 1837 م. منتخب ریاست جمهوری به سال 1887. وی بر اثر یک هرج و مرج مربوط به ایتالیا به سال 1894 در لیون کشته شد.
کارنو. [ ن ُ ] ( اِخ ) لازار. کنوانسیونل فرانسوی ، متولد در نوله . وی دانشمندی ریاضی دان و از واضعین علم هندسه جدید و عضو کمیته نجات عمومی بود.و هم اوست که چهارده لشکر جمهوری را ایجاد کرد و اسلوب جنگی جدیدی را بوجود آورد که «ژنرال هش » و «ناپلئون بناپارت » آن را مراعات و مجری میکردند و حاصل آن طبق نوشته «هش » چنین بود: «قلاعی را که نمیتوانیم محافظت کنیم باید با خاک یکسان کرد، شجاعانه خود را بقلب لشکر خصم برسانیم و چون قوای متمرکز ما از لشکرهای پراکنده دشمنان قویتر خواهند بود باید آنها را یکان یکان مغلوب کرده و بطرف لشکر دیگر پیش برویم ».
آلبرماله نویسد: شخصی که مبتکر این اسلوب جنگی بود «کارنو» نام داشت. وی ابتدا از صاحب منصبان قشون ، سپس نماینده ولایت پادوکاله در مجلس مقنن و کنوانسیون و عضو کمیته نجات عمومی بود. مشارالیه به اتفاق «دوبواکرانسه » بار دفاع ملی را به دوش گرفت ، ارکان حربی از صاحب منصبان دانشمند دوره قدیم که به قول یکی از مهاجرین «صاحب جانهای آهنین و مغزهای پرفکر» بودند تشکیل داد و نقشه جنگها را رسم نمود و همه جا اصل حمله را سرلوحه دستورهای نظامی قرار داد و به سرداران نوشت : «افواج خود را گرد آورید و انبوه شوید و بروی دشمن بیفتید، همیشه حمله ور باشید.» کارنو شخصاً در میدان واتیگنی سرمشق به صاحب منصبان داد. چون جناح چپ لشکر ژوردان ضعیف و مغلوب شد کارنو فرمان داد که از دفاع آن صرف نظر کرده و تمام قوا را سمت جناح چپ خصم برند زیرا که علائم فتح و ظفر از آن سمت نمایان بود، کارنو در این واقعه عبارت مشهور خود را گفته وسرداران را بفتح نایل ساخت آن جمله که امروز مثل شده این است «سردار کمتر احتیاط کن !» در وقتی مسئله ارتجاع پیش آمد در 1795 یکی از وکلای سلطنت طلب در مجلس کنوانسیون تقاضا کرد که «کارنو» را هم توقیف کنند ظاهراً مجلس حاضر برأی دادن هم شد لیکن یکی از نمایندگان برخاسته مجلس را متذکر ساخت که برای حفظ احترام مجلس باید کارنو از توقیف معاف باشد زیرا که کارنو«موجد فتح و ظفر» است. تاریخ این قضاوت را تصدیق و تأیید کرده است. ( تاریخ قرن هیجدهم و انقلاب کبیر فرانسه ، تألیف آلبرماله ، ترجمه رشید یاسمی ص 529 ). مرگ او در «مارگدبورگ » اتفاق افتاد. ( 1753 - 1823 م. ).، کار نو. [ رِ ن َ /نُو ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عملی تازه. اُحدوثه.