کارسازی

معنی کلمه کارسازی در لغت نامه دهخدا

کارسازی. ( حامص مرکب ) عمل کارساز. تیاری و تدارک. ( ناظم الاطباء ). تهیه اسباب :
مغنی کجائی به گلبانگ رود
بیاد آور آن خسروانی سرود
که تا وجد را کارسازی کنم
برقص آیم و خرقه بازی کنم.حافظ.|| آمادگی. || مهم سازی. || ظرافت. || صنعت و دستکاری. || چابکی. و چالاکی. مکر و مکاری و حیله بازی در کار. || ادا و تسلیم. || پرداخت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کارسازی در فرهنگ معین

(حامص . ) ۱ - چاره جویی ، مشکل - گشایی . ۲ - آمادگی . ۳ - حیله گری .

معنی کلمه کارسازی در فرهنگ عمید

١. کارگشایی.
٢. تهیه و تدارک اسباب کار.

جملاتی از کاربرد کلمه کارسازی

گر اقبال من کارسازی کند سرش بر سر نیزه بازی کند
آشکارسازی ذرات عبارتست از فرآیندی که در آن خصوصیاتی مانند جرم، انرژی، بار الکتری، مسیر حرکت و ... و در مجموع نوع یک ذره حامل انرژی که در واکنش‌های هسته‌ای بوجود می‌آید، توسط دستگاهی (اغلب آشکارساز) تعیین می‌شود.
یک روز به صلح کارسازی میکن یک روز به جنگ سرفرازی میکن
امیرا ! کارسازی تو و زینی کارسازی را نیندیشی بلندی را نیندیشی فرازی را
چو روز از جهان کارسازی گرفت دمید آتش و زر گدازی گرفت
از من و از تو کارسازی را بی‌زبانیست بی‌نیازی را
«أَ فَأَمِنْتُمْ» ایمن می‌باشید شما که مشرکانید، «أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ» که شما را از سویی در زمینی فرو برد، «أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً» یا بر شما سنگ باران فرستد، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا (۶۸)» آن گه خود را یاری و پذیرفتگاری و کارسازی نیابید.
که بر ما چو کرد ایزد کار ساز در کارسازی و اقبال باز
دبوز کوئیر است و در سال ۲۰۱۵ نزد پدربزرگ و مادربزرگش آشکارسازی کرد.
صفحات در حال لرزش پدیده‌های جالبی را به وجود می‌آورند. در حقیقت یکی از مهم‌ترین کارهای وی ابداع روشی برای آشکارسازی حالتهای مختلف لرزش سطوح صلب است.
کردگار دادگستر, کارسازی‌ها کند بر مرام اهل درد
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ گوی آن کیست که بجای دارد شما را و بکوشد از خدای، إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً اگر خدای بشما بدی خواهد، أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً یا اگر اللَّه بشما بخشایشی خواهد، وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ و ایشان خویشتن را نیابند فرود از اللَّه، وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً (۱۷) نه کارسازی و نه یاری.
سفر سازندهٔ این طرفه صحرا به عزم کارسازی زد چنین پا