کاخه

معنی کلمه کاخه در لغت نامه دهخدا

کاخه. [ خ َ / خ ِ ] ( اِ ) باران باشد که به عربی مطر خوانند. || علت یرقان را نیز گفته اند. ( برهان ). در لسان الشعراء بمعنی یرقان گفته. ( رشیدی ). و رجوع به معانی کاخ شود.

معنی کلمه کاخه در فرهنگ معین

(خَ ) (اِ. ) ۱ - باران . ۲ - زردی ، یرقان .

معنی کلمه کاخه در فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) یرقان.
۲. زردی گندم.
۳. باران.

معنی کلمه کاخه در فرهنگ فارسی

( اسم ) باران مطر
باران باشد علت یرقان

معنی کلمه کاخه در ویکی واژه

باران.
زردی، یرقان.

جملاتی از کاربرد کلمه کاخه

چون درو خذلان و عصیان توای شه راه یافت کاخها شد جای جغد و باغها شد جای مار
بلند کرده، به دینار، کاخهای ولی خراب کرده، به شمشیر، خانه بدخواه
باغهایی دیده ام من چون بهشت اندر بهشت کاخهایی دیده من چون بهار اندر بهار
بسی کاخها و بسی خانه ها نکردند با باغ و کاشانه ها
بزرگ شهری ودرشهر کاخهای بزرگ رسیده کنگره کاخها به دو پیکر
همه کاخها رایک اندر دگر برید آنک بد شاه را کارگر
جهانی به آتش برافروخته همه کاخها کنده و سوخته
بر کاخهای او اثر دولت قدیم پیداترست از آتش بر تیغ کوهسار
چون درو عصیان و خذلان تو ای شه راه یافت کاخها شد جای کوف و باغها شد جای خاد
که تور فریدون برآورده بود بدو اندرون کاخها کرده بود