کاثر

معنی کلمه کاثر در لغت نامه دهخدا

کاثر. [ ث ِ ] ( ع ص ) بسیار. یقال : عدد کاثر؛ ای کثیر. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه کاثر در فرهنگ معین

(ثِ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار، کثیر.

معنی کلمه کاثر در فرهنگ فارسی

کثیر، بسیار
( صفت ) بسیار کثیر : [ در غمار دیار اسلام با وجود چنان لشکری ( کاثر ) وافر دلهای خواص وعوام حشم شکسته شد ] .
بسیار

معنی کلمه کاثر در ویکی واژه

بسیار، کثیر.

جملاتی از کاربرد کلمه کاثر

کفک صابون چو تف خور نکند جامه سفید کاثر قرصه خور قرصه صابون نکند
مؤثر را نگر در آب آثار کاثر جستن عصای هر ضریریست
بزرگی را که مرد کار باشد برش بنشین کاثر بسیار باشد
ای به خواری فتاده هر خصمی کاثر خصمی تو خوار گرفت
به هر دمی ز درونت ستاره‌ای تابد که هین مگو کاثری ز آسمان نمی‌آید
آنکه کرد از قفس چنان پرواز کاثرش در نیافت روح‌الامین
از برون جهان وفا هم نیست کاثرش ز اندرون پدیدارست