ژولیدگی
معنی کلمه ژولیدگی در فرهنگ عمید
معنی کلمه ژولیدگی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ژولیدگی
ژولیدگی مو نبرد عیب خرد دیوانه عشق را نشان دگر است
ژولیدگی موی سرم چتر فراغیست مجنون مرا سایه این بید مبارک
آن، ز ژولیدگی مویش گفت وین، ز بیرنگی رویش پرسید
اختلاط خلق جز ژولیدگی صورت نبست هر دو عالم پیچش یک گیسوی بیشانه بود
مجنون نتوان بود بژولیدگی موی مستی به پریشانی دستار نباشد
مجنون نتوان گشت به ژولیدگی موی مستی به پریشانی دستار نباشد