ژنده‌پوش

معنی کلمه ژنده‌پوش در لغت نامه دهخدا

ژنده پوش. [ ژَ / ژِ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) کهنه پوش. خرقه پوش. مُتَحشف :
ز فرمان سر آزاده و ژنده پوش
ز آواز بیغاره آسوده گوش .فردوسی.با عقل پای کوب که پیری است ژنده پوش
بر فقر دست کش که عروسی است خوش لقا.خاقانی.پس بگفتی تاکنون بودی خدیو
بنده گردی ژنده پوشی را بریو.مولوی.ز ویرانه عارفی ژنده پوش
یکی را نباح سگ آمد به گوش.سعدی ( بوستان ).چندان بمان که جامه ازرق کند قبول
بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش.حافظ.قانعی ژنده پوش ناگاهی
درمی یافت در سر راهی.مکتبی.

معنی کلمه ژنده‌پوش در فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) کهنه پوش .

معنی کلمه ژنده‌پوش در فرهنگ عمید

۱. کسی که لباس کهنه و پاره بر تن داشته باشد، کهنه پوش.
۲. [قدیمی] خرقه پوش.

معنی کلمه ژنده‌پوش در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه لباس کهنه و فرسوده بر تن دارد کهنه پوش .

معنی کلمه ژنده‌پوش در ویکی واژه

کهنه پوش.

جملاتی از کاربرد کلمه ژنده‌پوش

ملائک ژنده‌پوش از خرقه پشمینه اویند نوید ارتضایش ز ایزد دادار می‌آید
ژنده‌پوشان لاابالی را شاه خسرو نشان همی‌یابم
روزی دوکاستین مرادت بود به‌دست در باب قدر صحبت رندان ژنده‌پوش
ژنده‌پوشی کو چو من کز هر طرف گل کرده است پنبه‌ها از پیکرم مانند چتر نسترن
پس بگفتی تا کنون بودی خدیو بنده گردی ژنده‌پوشی را بریو
مسلمان، فاقه مست و ژنده‌پوش است ز کارش جبرئیل اندر خروش است
ژنده‌پوش کسی نخواهی شد بار دوش کسی نخواهی شد
خوردی فریب سیم و زر غیر را بتا ورنه که گفت ترک من ژنده‌پوش کن
در بیابان تحیر واله و سرگشته اند حیدری و احمدی و ژنده‌پوش و ادهمی