معنی کلمه ژخ در لغت نامه دهخدا
بوی برانگیخت گل چو عنبر اشهب
بانگ برآورد مرغ با ژخ طنبور.منجیک.شاید اینجا ژخ صورتی از زخ مخفف زخم بمعنی ضرب باشد. || طعن. گواژه :
چون کشف انبوه غوغایی بدید
بانگ و ژخ مردمان خشم آورید.رودکی.|| مخفف آژخ ، دانه ای باشد سخت و بی درد که در اعضای آدمی بهم میرسد و آن را به عربی ثؤلول گویند. ( برهان ). زگیل. پالو. ( جهانگیری ). کار. گوجَه.