ژاندارمری
معنی کلمه ژاندارمری در فرهنگ معین
معنی کلمه ژاندارمری در فرهنگ عمید
معنی کلمه ژاندارمری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ژاندارمری در دانشنامه عمومی
معنی کلمه ژاندارمری در دانشنامه آزاد فارسی
نیرویی نظامی با هدف حفظ انتظامات و استقرار امنیت عمومی و اجرای قوانین، جلوگیری از تخلف از قوانین و مقررات، کشف جرایم و تعقیب و دستگیری مجرمان در همۀ نقاطی که در حوزۀ استحفاظی شهربانی واقع نشده اند. ژاندارمری از لحاظ سازمانی و استخدامی مشمول قوانین و مقررات نظامی، اما از لحاظ تشکیلاتی تابع وزارت کشور است. لایحۀ تشکیل ژاندارمری در ایران در ۱۳۲۹ق/۱۲۸۰ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید و در همان سال دولت ایران هیئتی سه نفره از مستشاران سوئدی را برای تشکیل ادارۀ ژاندارمری استخدام کرد و بعدها برشمار این مستشاران افزوده شد. روسیه و بریتانیا از همان آغاز، کارشکنی می کردند و سرانجام سرتیپ یالمارسون، رئیس ژاندارمری، مجبور به ترک ایران شد (۱۳۳۳ق). دستگاه ژاندارمری برخلاف قوای قزاق، منظم و عاری از فساد و نزد مردم محبوب بود. ژاندارم ها در استان فارس با ملّیون در قیام علیه انگلیس مشارکت کردند، اما کاری از پیش نبردند. این قیام بهانه ای به دست انگلستان داد تا پلیس جنوب را به وجود آورد. بعد از کودتای سوم اسفند، سردار سپه (رضاشاه بعدی) ژاندارمری را ضمن برنامۀ خود برای ایجاد ارتش متحدالشکل، جزو ارتش قرار داد (۱۳۰۰ش) و در دورۀ سلطنتش به جای نام ژاندارمری عنوان اَمنیّه انتخاب شد، اما بعد از جنگ جهانی دوم، بار دیگر نام پیشین را بازیافت. در جمهوری اسلامی ایران، ژاندارمری به مثابۀ تشکیلاتی جداگانه ازبین رفت و ضمن ادغام در شهربانی و کمیته های انقلابی، جزو نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (ناجا) ایران قرار گرفت.
جملاتی از کاربرد کلمه ژاندارمری
محمدتقی پسیان (۱۲۷۰ – ۱۱ مهر ۱۳۰۰) معروف به کلنل محمدتقیخان پسیان از نظامیان اواخر دورهٔ قاجار و فردی با احساسات قوی ملیگرایانه بود که از ابتدای تشکیل ژاندارمری ایران تا ۹ سال بعد در این نهاد خدمت کرد. او در سال ۱۳۰۰ پس از شورش علیه دولت مرکزی به نخستوزیری احمد قوامالسلطنه، در جریان درگیری با عشایر کرد کرمانج در قوچان کشته شد.