معنی کلمه چینود در لغت نامه دهخدا
ترا هست محشر رسول حجاز
دهنده به پول چنیود جواز.عنصری.بدانی که انگیزش است و شمار
همیدون به پول چنیود گذار.اسدی.رهاننده روز شمار از گداز
دهنده به پول چنیود جواز.اسدی.و اینک شواهد کلمه چینود :
سیه روی خیزد ز شرم گناه
سوی چینودپل نباشدش راه.اسدی.رهی سخت چون چینود تن گداز
تهی چون کف زفت روزنیاز.اسدی.اگر خود بهشتی و گر دوزخی
گذارش سوی چینودپل بود.اورمزدی.