چین
معنی کلمه چین در لغت نامه دهخدا

چین

معنی کلمه چین در لغت نامه دهخدا

چین. ( اِ ) شکن و بهم کشیدگی و ترنجیدگی در پوست روی یا پارچه یا چرم و امثال آنها. آژنگ. ( از فرهنگ اسدی نخجوانی ). شکنج. ( برهان ) ( آنندراج ). یرا. ( ملحقات برهان ). انجوغ که بر اندام از لاغری و پیری پیدا آید. ( اوبهی ). گره چنانکه در موی یا ابروی. پیچ.گره. ( انجمن آرا ). انجخ. انجوخ. انجوخه. انکماش. پیچ و تاب چنانکه در زلف. تاب. ترنج. ترنجیدگی. چغل. چوروک. خم. درنوردیدگی. ژنگ. ژول. شکن. طی. غر. کُلچ.کنج. کنجلک. کوس. کیس. لا و تا و تو و بهم کشیدگی چنانکه در پارچه و جز آن. ماز. مطوی. نورد :
اگر ابروش چین آرد سزد گر روی من بیند
که رخسارم پر از چین است چون رخسار پهنانه.کسائی.باد بهاری به آبگیر برآمد
چون رخ من گشت آبگیر پر از چین.عماره.به دل پر ز کین و به رخ پر ز چین
فرسته فرستاد زی شاه چین. فردوسی.سوی حجره خویش رفت آرزوی
ز مهمان بیگانه پرچین به روی.فردوسی.پذیره شدندش پر از چین به روی
سخنها نرفت ایچ بر آرزوی.فردوسی.ز بس پیچ و چین تاب و خم زلف دلبر
گهی همچو چوگان شود گاه چنبر.فرخی.معشوق او بتی که دل اندر دو زلف او
گم کرده از خم و گره و تاب و پیچ و چین.فرخی.هیبت شمشیر او بر کشوری گر بگذرد
روی برنایان کند چون روی پیران پر ز چین.فرخی.پر از چین زلف و رخ پرنور گویی
نبستندی مشاطه چینیانت.ناصرخسرو.برجستن مراد دل ای مسکین
چوگانت گشت پشت و رخان پرچین.ناصرخسرو.بدو گشت دینار چین دست سائل
وز آن شرم شد روی دینار پرچین.سوزنی.خط مسلسل او هرکه دید پندارد
که زلف لعبت چین است کرده چین بر چین.سوزنی.ز آتش دلها صبا سوخته شد سربسر
تا به سر زلف تو کرد گذر چین به چین.خاقانی.مرگ است چهره شوی حیات تو همچو می
می بر کف است چهره پر از چین چه مانده ای.خاقانی.همه ترکان چین بادند هندوش
مباد از چینیان چینی بر ابروش.نظامی.گره بر گره چین زلفش چو دام
همه چینیان چین او را غلام.نظامی.گر سخن گویم ز چین زلف تو

معنی کلمه چین در فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - شکن ، شکنج . ۲ - (کن . ) روی در هم کشیدن ، در غضب شدن . ۳ - (کن . ) پیر شدن .
(ص فا. ) در بعض ترکیبات به معنی «چیننده » آید: خوشه چین ، گلچین .

معنی کلمه چین در فرهنگ عمید

تا و شکن در پارچه، لباس، پوست بدن، مو، پوستۀ زمین، یا چیز دیگر، تا، شکن، شکنج، چروک.
* چین آوردن: (مصدر لازم ) = * چین افتادن
* چین افتادن: (مصدر لازم ) به وجود آمدن تا و شکن در چیزی.
* چین انداختن: (مصدر لازم ) = * چین دادن
* چین برداشتن: (مصدر لازم ) = * چین افتادن
* چین خوردن: (مصدر لازم ) = * چین افتادن
* چین دادن: (مصدر متعدی ) به وجود آوردن تا و شکن در چیزی.
۱. = چیدن
۲. چیننده (در ترکیب با کلمه دیگر ): خوشه چین، گلچین.
۳. چیده (در ترکیب با کلمه دیگر ): دست چین.
۴. (اسم مصدر ) عمل چیدن: چین بهاره.

معنی کلمه چین در فرهنگ فارسی

۱ - ( اصطلاح عام ) شامل چین خالص ترکستان ( سین کیانگ ) و تبت است . ۲ - ( اصطلاح خاص ) کشوری است بمساحت ۹۷۸٠٠٠٠ کیلو متر مربع و دارای ۹۵٠ میلیون سکنه . محدود است به منچوری مغولستان تبت ( که اخیرا تحت تسلط چین کمونیست در آمده ) هند هند و چین پایتخت آن پکن و شهرهای عمده آن شانگهای تین تسن موکدان ( چن یانگ ) نانکن هانگ چئو فوچئو است . حکومت آن از سال ۱۹۴۹ م . کمونیستی است . یا چین ملی . پس از غلبه کمونیستها بر چین اصلی ( ۱۹۴۹ م . ) چانگ کای شک حکومتی در جزیره فورموز تشکیل داد که بنام چین ملی خوانده میشود .
تا، شکن، شکنج، چروک، تاوشکن درپارچه یالباس
۱ - ( اسم ) در بعض ترکیبات بمعنی (( چیننده ) ) آید : خوشه چین گلچین .
عالم و ظائف الاعضائ انگلیسی در ۱۹٠۴ آلمان متولد شد . استاد علم الامراض در آکسفورد برای همکاری با فلوری و فلمینگ در کشف پنی سیلین قسمتی از جایزه نوبل ۱۹۴۵ بوی داده شد .

معنی کلمه چین در فرهنگستان زبان و ادب

{fold} [زمین شناسی] انحنـا یا خمیدگـی ساختار صفحه ای، مانند چینه های سنگ یا صفحه های لایه بندی یا برگوارگی یا رَخ

معنی کلمه چین در دانشنامه عمومی

چین ( به ماندارین: 中国، پین یین: Zhōngguó، ژونگوآ ) با نام رسمی جمهوری خلق چین ( به ماندارین: 中华人民共和国، پین یین: Zhōnghuá Rénmín Gònghéguó ) ، کشوری مستقل در آسیای شرقی است. چین با مساحت ۹٬۵۹۶٬۹۶۲ کیلومتر مربع، چهارمین کشور پهناور و با جمعیت بیش از یک میلیارد و چهارصد و بیست و پنج میلیون نفر، دومین کشور پر جمعیت جهان است.
چین، کشوری تک حزبی است که حزب حاکم آن، حزب کمونیست چین بر ۲۲ استان، ۵ منطقه خودمختار، ۴ شهرداری زیر نظر دولت مرکزی ( پکن ( پایتخت ) ، شانگهای ( بزرگ ترین شهر ) ، تیانجین، چونگ کینگ ) و به غیر از سرزمین اصلی چین، بر ۲ منطقه ویژه اداری ( هنگ کنگ و ماکائو ) ، حکومت می کند. چین با ۱۴ کشور از شمال با روسیه، مغولستان و قزاقستان، از شرق با کره شمالی، از غرب با قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان و از جنوب با هند، نپال، بوتان، میانمار، لائوس و ویتنام، مرز خاکی دارد. زبان رسمی چین، ماندارین بر اساس الفبای چینی با ۱٬۷۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر گوینده، پرشمارترین زبان جهان، یکی از زبان های رسمی سازمان ملل متحد و یکی از سخت ترین زبان های جهان است. واحد پول چین، یوان ( 元 ) است. شی جین پینگ با عنوان رهبر عالی مقام، رئیس جمهور مادام العمر، رئیس جمهور جمهوری خلق چین و قدرتمندترین فرد جهان بر اساس وبگاه فوربز است.
کشور چین چشم اندازهای طبیعی متنوعی دارد، از استپهای جنگلی و بیابانهایی چون گبی و تکله مکان در ناحیهٔ خشک شمالی نزدیک به مغولستان و سیبری روسیه گرفته تا جنگل های گرمسیری در سرزمین های مرطوب جنوبی نزدیک به ویتنام، لائوس و میانمار. مناطق غربی کشور ناهموار است و رشته کوه های هیمالیا و تیان شان مرز طبیعی آن با هند و آسیای میانه هستند. در مقابل، نواحی شرقی این کشور کم ارتفاع است و ساحلی به طول ۱۴٫۵۰۰ کیلومتر در جنوب شرقی با دریای جنوبی چین و در شرق با دریای چین شرقی دارد که در سوی دیگرش تایوان، شبه جزیره کره، ژاپن و اقیانوس آرام قرار گرفته اند.
چین باستان یکی از گهواره های تمدن در جهان است. ابتدا این تمدن، در سواحل حاصلخیز رود زرد در دشت شمال چین به وجود آمد. در چین دودمان های شانگ، ژو، هان، شین، جین، سوئی، تانگ، سونگ، لیائو، مینگ، چینگ و جمهوری چین بوده است. نخستین دودمان پادشاهی این کشور دودمان شیا در حدود قرن ۲۱ پیش از میلاد بود و نخستین حکومتی که چین را متحد کرد دودمان چه این در ۲۲۱ پ. م بود. نظام سیاسی چین بیش از هزاران سال مبتنی بر سلطنت مطلقهٔ موروثی بود. آخرین دودمان پادشاهی این کشور چینگ بود که در سال ۱۹۱۱ با تشکیل جمهوری چین به رهبری کومینتانگ نابود شد. چین در نیمهٔ اول سدهٔ بیستم میلادی در دریایی از اختلافات و جنگ های داخلی و حمله امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم غوطه ور بود. کمونیست های چین در ۱ اکتبر ۱۹۴۹ با رهبری مائو حکومت جمهوری چین را شکست دادند و انقلاب کمونیستی چین پیروز شد. مخاصمات اصلی در ۱۹۴۹ با پیروزی کمونیست ها در جنگ داخلی و تأسیس جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی پایان یافت. جمهوری چین به رهبری کومین تانگ پایتخت خود را به تایپه در تایوان منتقل کرد و حکومت آن امروزه به تایوان، کینمن، جزایر ماتسو و چند جزیره دوردست دیگر محدود شده است. از آن هنگام جمهوری خلق چین و جمهوری چین درگیر اختلافات سیاسی شدیدی با یکدیگر در مورد حق حاکمیت و وضعیت سیاسی تایوان بوده اند. مائو ابتدا روابط دیپلماسی کشور چین را با کشورهای جهان قطع کرد و باور به اتکای کلی به جمعیت داخلی بود. شوروی و چین به عنوان بزرگ ترین کشورهای کمونیستی در جهان، شکاف های فکری زیادی داشتند و هرکدام تعاریفی مختلف از کمونیسم ارائه می دادند. همچنین یک درگیری مرزی هفت ماهه بدون اعلان جنگ بین شوروی و چین در سال ۱۹۶۹ رخ داد و تا فروپاشی شوروی ( تا سال ۱۹۹۱ ) نسبتاً ادامه داشت. مائو با جهش بزرگ خواستار برنامه های اقتصادی کمونیستی بود که به عنوان یک شکست تلخ اقتصادی و یک فاجعه بزرگ انسانی تلقی می شود زیرا منجر به گرسنگی کشیدن و مرگ ۱۴ تا ۴۳ میلیون چینی شد. پس از مرگ مائو، مائوئیسم کمرنگ شد و اصلاحات اقتصادی در چین توسط شیائوپینگ، برای پی ریزی یک اقتصاد باز صورت گرفت و چین یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی جهان را در خود داشت.
چین (آلبوم). «چین» آلبومی از ونجلیس آهنگساز و هنرمند اهل یونان است که در سال ۱۹۷۹ میلادی منتشر شد.
چین (زمین شناسی). چین در زمین شناسی خمیدگی در طبقات سنگ است که به علت حرکات پوسته زمین ایجاد می گردد. اگر میزان فشار وارده به لایه های رسوبی کم باشد، لایه های رسوبی به صورت قوس ها ( کمان ها ) و افتادگی هایی در می آید که به آن ها تاقدیس و ناودیس می گویند. در صورتی که فشارهای وارده زیاد باشد، قسمت بالایی چین خمیده می شود. با بروز چین خوردگی عملیات فرسایشی نیز آغاز شده و برخی قسمت های آن را فرسایش می دهد.
هر چین در لایه های رسوبی بهتر نمایان می گردد. هر لایه به صورت یک صفحه با ضخامتی از چند میلی متر تا چندمتر مشخص بوده است. سطح بالایی و پایینی هر لایه با صفحات دیگر به صورت یک خط که نمایان گر تغییر دو سطح رسوب گذاری است مشخص می گردد و به نام سقف و کف آن لایه است.
چین (فیلم). چین ( انگلیسی: China ) فیلمی به کارگردانی جان فارو است که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به لرتا یانگ، الن لاد، ویلیام بندیکس و فیلیپ آن اشاره کرد.
معنی کلمه چین در فرهنگ معین

معنی کلمه چین در دانشنامه آزاد فارسی

چین (China)
نقشه موقعیت. جمهوری خلق چین در آسیای شرقی جای دارد و از شمال به مغولستان، از شمال شرقی به روسیه، از شرق به کرۀ شمالی، دریای زرد و دریای چین شرقی، از جنوب به دریای چین جنوبی و خلیج تونکن و کشورهای ویتنام، لائوس، میانمار (برمه)، هند، بوتان، و نپال، از غرب به هند، جامو و کشمیر، افغانستان، تاجیکستان، و قرقیزستان، و از شمال غرب به قزاقستان محدود شده است. مساحت چین ۹,۵۷۲,۹۰۰ کیلومتر مربع است و شهر پکن (بِی جینگ) پایتخت آن است.
سیمای طبیعی. چین، سومین کشور وسیع جهان، تقریباً یک چهارم از قارۀ آسیا را فراگرفته و درازای آن از شرق به غرب حدود ۵هزار کیلومتر و پهنای آن از شمال به جنوب حداکثر ۴هزار کیلومتر است. فلات تبت، معروف به بام دنیا، بخش جنوب غربی کشور را شامل شده و مشخص ترین و چشم گیرترین عارضۀ طبیعی آن به شمار می آید. فلات مزبور، که ارتفاع آن به ۴هزار تا ۴,۵۰۰ متر می رسد، از جنوب به کوهستان هیمالیا می پیوندد و کشورهای هند و بوتان و نپال را از چین جدا می کند. بلندترین نقطۀ کرۀ زمین، قلّۀ اورست با ارتفاع ۸,۸۴۸ متر، در مرز نپال جا دارد و رودخانه های بزرگ مِکونگ، یانگ تسه (جانگ) و هوانگ (رود زرد) از آن سرچشمه می گیرند. دشت تاکلاماکان و حوضۀ رود تاریم در شمال فلات مزبور جا دارند و کوه های پامیر و تین شان از غرب و شمال آن ها را محدود می کنند. پست ترین و گرم ترین ناحیۀ چین، گودال تورفان، با ارتفاع ۱۵۴ متر در شمال شرقی حوضۀ تاریم واقع است و بخش جنوب غربیِ دشت گُبی قسمت وسیعی از مغولستان داخلی را تشکیل می دهد. رشته کوه های داهینگ گان دشت مزبور را از شرق محدود می کند و دامنه های شرقی آن به جلگۀ آبرفتی منچوری که از نواحی مهم کشاورزی چین است منتهی می شود. جلگۀ چین شمالی در جنوب غربی جلگۀ منچوری و در ساحل غربی خلیج چیلی قرار گرفته و شهر پکن در شمال آن قرار دارد و رود هوانگ از حاشیۀ جنوبی آن می گذرد. رشته کوه های بایان هارشان، یا دنبالۀ شرقی فلات تبت، سرچشمۀ رودهای هوانگ و جانگ را از هم جدا می کند و از شرق به فلات مرکزی چین منتهی می شود. فلات مزبور که با درّۀ رودهای هوانگ و دادو قطع می شود، ریزابه های متعدد رود جانگ را تغذیه می کند و از جنوب به حوضۀ سیچوآن یا حوضۀ سرخ منتهی می شود. رود جانگ از غرب به این حوضه وارد می شود و از درّۀ شرقی آن بیرون می رود و در شمال غربی شهر شانگهای به دریای چین شرقی می ریزد. ارتفاعات آهکی وومنگ شان که کارستها، چاهکها، فرکندها، روانه های زیرزمینی، و غارهای بسیاری در آن وجود دارند، دیوارۀ جنوبی حوضۀ سیچوآن را تشکیل می دهد. کرانه های چین از بریدگی ها و شبه جزیره ها و جزایر ساحلی بسیار پدید آمده است و شبه جزیرۀ لیجو، جزیرۀ هاینان، و دلتای رود جو، در جنوب و شبه جزیرۀ شاندونگ و خلیج چیلی در شرق، مهم ترین عوارض ساحلی آن هستند. چین به پنج ایالت خودگردان، ۲۲ استان و چهار ناحیۀ شهری تقسیم می شود و پکن، شانگهای، تیانجین، شنیانگ، ووهان، جونگ چینگ، گوانگجو، جنگدو (چنگدو)، شیان، هاربین، نانجینگ، جانگجون (چانگچون)، دالیان، هنگ کنگ، و بسیاری شهرهای دیگر که جمعیت آن ها بیشتر از ۱میلیون نفر است، ازجمله مهم ترین آبادی های آن به شمار می آیند. کشور وسیع چین عمدتاً اقلیمی معتدل دارد و فاصله از اقیانوس، ارتفاع و عرض جغرافیایی از عوامل مؤثر در آب و هوای آن به شمار می آید. بیشتر بارندگی های چین در تابستان روی می دهد و از اردیبهشت تا شهریور به درازا می کشد. دمای شهر پکن در دی ماه ۴.۵ـ درجۀ سانتی گراد و در تیرماه ۲۶ درجۀ سانتی گراد است و میانگین بارندگی سالانۀ آن به ۶۲۳ میلی متر می رسد. نواحی شمال شرقی چین و نیز بخش های شرقی فلات تبت و جنوب رود جانگ از جنگل درختان پهن برگ پوشیده شده و کرانه های جنوبی را درختان کرنا مستور کرده اند. پوشش بخش شمالی رود جانگ را درختان سخت چوب و برگ ریز تشکیل داده و دشت ها و صحراهای شمالی از گیاهان استپی پوشیده شده است. حیات وحش چین، متناسب با اقلیم آن متنوع است؛ و پستاندارانی چون یاک (گاو بومی تبت)؛ خرس پاندا در جنگل های بامبوی سیچوان، اسب وحشی در نواحی شمالی و غربی و نیز آهو، گرگ، شتر دوکوهان، پلنگ، ببر، بوفالو، گربۀ وحشی، و میمون حیات وحش آن را تشکیل می دهند.
اقتصاد. اقتصاد چین از ۱۹۷۰ به سوی بازار آزاد هدایت شد و بخش خصوصی مورد حمایت قرار گرفت و صنایع بزرگ و سنگین به صورت دولتی باقی ماند. اراضی قابل کشت چین از یک دهم مساحت کشور تجاوز نمی کند و برنج که غذای اصلی مردم است بیشتر در نواحی جنوبی کشت می شود. حدود یک سوم از مساحت چین را مراتع و چراگاه های وسیع تشکیل داده و انواع دام و ماکیان، فرآورده های دامی این کشورند. ماهی، که از غذاهای اصلی مردم چین است، بیشتر از دریاهای مجاور صید می شود و میزان آن به ۱۷,۲۴۰,۰۳۰ تن می رسد. چین از نظر منابع زیرزمینی، کشوری غنی است و آنتیموآن، زغال و نفت و گاز آن اهمیت بسیار دارند. ذخایر نفت چین ۲۴میلیارد بشکه است و ذخیرۀ گاز طبیعی آن به ۱,۳۷۰میلیارد متر مکعب بالغ می شود. بیشتر نیروگاه های چین با زغال کار می کنند و نیروگاه های برقابی آن در جنوب غربی کشور قرار دارند و بر شمار نیروگاه های هسته ای آن نیز همواره افزوده می شود. چین از نظر صنایع سبک موقعیت ممتازی دارد و کود و مواد شیمیایی، منسوجات، پوشاک، ماشین آلات، سیمان، آهن و فولاد، کاغذ، دوچرخه و موتورسیکلت، رادیو و تلویزیون و ابزارهای الکتریکی و الکترونیکی، لوازم خانگی، خودرو، لوکوموتیو و هواپیماهای سبک از فرآورده های صنعتی این کشورند.
حکومت و سیاست. نوع حکومت چین، جمهوری توده ای تک حزبی با یک نهاد قانون گذاری است. کنگرۀ ملی خلق چین دارای ۲,۹۷۸ نماینده است که اعضای آن با نظارت مستقیم حزب کمونیست چین و برای یک دورۀ پنج ساله انتخاب می شوند. اعضای کنگرۀ مزبور رئیس جمهور و معاون او را برای مدت پنج سال برمی گزینند.
مردم و تاریخ. جمعیت چین حدود ۱,۳۳۹,۷۲۴,۸۵۲ نفر است (۲۰۱۰) و تراکم نسبی آن به۱۴۰ نفر در کیلومتر مربع می رسد. روند افزایش جمعیت این کشور۰.۸ درصد است و چینی ها ۹۲ درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند. ۷۱ درصدشان بدون مذهب اند و ۶۴ درصد از آنان در روستاها به سر می برند و زبان رسمی آنان چینی ماندارین است. میانگین امید به زندگی در این کشور ۷۰ سال است و ۷۰ درصد از بزرگسالان آن باسوادند. چین از کهن ترین کشورهای جهان است و یکی از قدیمی ترین تمدن های بشری را دارد. نخستین مراحل تمدن چینی در درّۀ هوانگ و در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفت. خاندان سلطنتی شانگ که از ۱۵۰۰ـ ۱۰۶۶پ م بر چین فرمانروایی داشته اند، نخستین الفبا و آیین نگارش چینی را تدوین کردند و رویدادهای زمان خود را به ثبت رساندند. خاندان جو (قرن ۱۱ تا ۸پ م) بر وسعت قلمرو خود افزودند و آیین تائوئیسم و کنفوسیوس را در کشور رواج دادند. دیوار بزرگ چین را خاندان چین در حدود ۲۱۵پ م ساختند و خاندان هان نگرش به سوی غرب را در برنامه کار خود قرار دادند و با ایران و روم ارتباط برقرار کردند. مغولان در ۱۲۷۹م سراسر چین را تصرف کردند و شهر خانبالق را، که بعدها به پکن معروف شد، به پایتختی برگزیدند. مارکو پولو سیاح ونیزی، در زمان قوبلای قاآن، از سلسلۀ یوان، به چین سفر کرد و آیین اسلام هم در این زمان در چین رواج یافت و باروت و قطب نما از چین به اروپا برده شد. پرتغالی ها در ۱۵۵۷ وارد چین شدند و ماندگاه ماکائو را تأسیس کردند و هلندی ها و انگلیسی ها نیز در ۱۶۰۶ به این سرزمین راه یافتند. چین در روزگاران سلطنت خاندان چینگ (منچو) به اوج عظمت و اقتدار رسید و این خاندان منچوری، مغولستان، تایوان، تبت و ترکستان را ضمیمۀ خاک خود کرد. چینی ها که از شمار روز افزون اروپاییان و اعمال نفوذ آنان بیمناک بودند، در جنگ تریاک (۱۸۳۹ـ۱۸۴۲) مغلوب انگلیسی ها شدند و بندرهای کانتون و شانگهای و چند بندر دیگر را به روی آنان گشودند. جنگ دوم چین و انگلستان (۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰) بر قدرت و نفوذ اروپاییان، به ویژه انگلیسی ها، افزود و فرمانروایان چینی آلت دست بیگانگان شدند. چین در جنگ ۱۸۹۵ مغلوب ژاپن شد و تایوان و کره را از دست داد. نفوذ روزافزون اروپاییان که امریکایی ها نیز به آن ها افزوده شده بودند، خشم مردم را برانگیخت و موجب قیام مشت زنان شد که به زیان چین پایان یافت و سلسلۀ چینگ در آستانۀ سقوط قرار گرفت. جمهوری خواهان و چینی های ناراضی به رهبری دکتر سون یات سن، خاندان چینگ را برانداختند و سون یات سن را به ریاست جمهوری چین برگزیدند و حزب کومین تانگ (ملیّون) را تأسیس کردند. با مرگ دکتر سون یات سن (۱۹۲۵)، ژنرال جیانگ کای شک رهبری حزب کومین تانگ را برعهده گرفت و ملیّون بر چین حاکم شدند. کمونیست ها که از روی کارآمدن ملیّون ناراضی بودند به مخالفت با جیانگ کای شک برخاستند و جنگ میان کمونیست ها و ملیون را آغاز کردند. ژاپن با استفاده از این فرصت منچوری را تصرف کرد و در جنگ ۱۹۳۷ بیشتر نواحی اقتصادی و مهم چین را نیز اشغال کرد. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) ژاپن به ناچار چین را تخلیه کرد؛ کمونیست ها و ملیون دوباره رو در روی هم قرار گرفتند و آتش جنگ داخلی بار دیگر شعله ور شد. ملیّون چین، که از حمایت امریکایی ها بهره مند بودند، در مقابل فشار کمونیست ها تاب نیاوردند و در ۱۹۵۰ به جزیرۀ تایوان پناه بردند و دولت چین ملی را در آن جا تأسیس کردند. کمونیست ها نیز جمهوری خلق چین را در ۱۹۴۹ پایه گذاری کردند و مائو تسه تونگ، رهبر کمونیست ها، ریاست جمهوری کشور را برعهده گرفت. چین کمونیست در جنگ کره مداخله کرد، در ۱۹۵۰ تبت را تصرف کرد، و در ۱۹۵۴ نخستین قانون اساسی این کشور بعد از روی کارآمدن کمونیست ها تدوین و تصویب شد. این کشور در ۱۹۶۴ اولین بمب هسته ای خود را آزمایش کرد و نخستین فضانورد چینی نیز در ۲۰۰۴ به فضا رفت و چین رفته رفته موقعیت راستین خود را به دست آورد و در ردیف یکی از قدرت های اقتصادی و نظامی جهان جا گرفت. نیز ← چین،_انقلاب
چین (زمین شناسی). چین (زمین شناسی)(fold)
چین
خَمی در لایهها یا طبقه های سنگی. اگر این خم در وسط به سمت بالا باشد، طاقدیس و اگر به سمت پایین باشد، ناودیس نامیده می شود. خطی که در امتداد آن، لایۀ سنگی چین می خورد محور، و صفحۀ اتصال ِ محورهای متوالی طبقه ها صفحۀ محوری است. چین خوردن چینه های سنگی زمانی روی می دهد که فشارِش موجب خمیده شدن آن ها شود. به مرور زمان، چین خوردگی ممکن است اشکال بسیار پیچیده ای پیدا کند. این اشکال در رخنمون لایه های سنگی صخره ها یا برش های عمیق سنگ ها دیده می شوند. چین خوردگی در تشکیل رشته کوه های عظیمی مانند هیمالیا مؤثر بوده است.
چین (ساز). چین (ساز)(qin)
چین
سیتِر زخمه ای متعلق به دوران حکومت سلسلۀ هان در چین که از یک جعبۀ چوبی کم ارتفاع، عریض و لاک الکلی تشکیل می شود و تخته صدای چوبی خمیده ای دارد، فاقد خرک و دستان است و هفت سیم ابریشمی در امتداد طول آن کشیده شده و در داخل یک منبع از گل میخ های مروارید محکم شده اند. طبق توافق صاحب نظران، خاستگاه این ساز به حدود قرن های ۱۴ و ۱۵م برمی گردد. افسانه های زیادی دربارۀ آن حکایت شده و مثل هایی مرتبط با آن وجود دارد.

معنی کلمه چین در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] چین با نام رسمی جمهوری خلق چین کشوری کهن در شرق آسیا است. بیشتر مسلمانان چین در شرق این کشور و در استان سین کیانگ زندگی می کنند، به طوری که اکثریت ساکنان این منطقه را مسلمانان تشکیل می دهند. شمار رسمی شیعیان چین اندک، اما نفوذ غیر رسمی اندیشه شیعی بین مسلمانان آنجا بسیار است.
شیعیان دوازده امامی بیشتر در شهرهای ختن و یارغند و مناطق اطراف آن در ایالت خودمختار سین کیانگ سکونت دارند. تشیع مانند اصل اسلام از طریق ایران و شبه قاره وارد چین شده است. این شیعیان همچنان که خود اظهار می کنند غالباً کشمیری الاصل هستند که در اثر دشورای زندگی اقتصادی یا سیاسی آن نواحی به سمت شرق رفته اند.
پنج سال بعد از رحلت پیامبر(ص)، اسلام به چین راه یافت. سعد بن ابی وقاص اولین مسلمانی است که وارد چین شد و نخستین مسجد را در بندر شانگهای تأسیس کرد. اولین برخورد مسلمین با چینی ها در سال ۱۳۰ هجری وقتی بود که ارتش چین به رهبری "کوهسین چعیه" با مسلمانان به رهبری زیاد روبرو شدند و نبرد سختی در مرز چین بین آنان درگرفت. در آغاز، پیروزی با چینی ها بود اما با شکست آنان مسلمانان بر آسیای مرکزی دست یافتند و این فتح، مقدمه نفوذ اسلام در این سرزمین و آسیای مرکزی شد.

معنی کلمه چین در ویکی واژه

چین، چروک، تا، خط، شیار‌‌‌. برآمدگی کوچکی که بر اثر مچاله شدن، تا شدن یا تا خوردن، بر سطح معمولا صاف پدید می‌آید. چین در زبان معیار باستان به معنی کتف یا شانه است، ظاهراً اطلاق چین به مردمی تحت همین عنوان، نوعی عادت و رفتار ایشان بوده که اکنون منسوخ شده است. آنها بر خلاف ایرانیان حمل بار را بوسیله چوب یا میله‌ای که بر کتف می‌گذاشتند، حمل می‌کردند، بدین سبب فرهنگ و تمدن آذرگشسپی ایشان را چین نامید است.
روی در هم کشیدن، در غضب شدن.
در بعض ترکیبات به معنی «چیننده» آید: خوشه چین، گلچین.
کشوری در خاور، آسیا، از سرزمین‌های ناشناخته برای ایرانیان شاهنامه که در ساحل دریای‌چین قرار داشت. بدان ای شهنشاه ترکان و چین ..... گسسته دل روشن از به گزین
دریای‌ چین محل اختفاء جمشید بود یعنی ایرانیان از آن‌دوران با این سرزمین آشنا بودند. ولی نباید تصور کرد منظور کشور چین امروزی باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه چین

آن ماه دلستان ز سر عجب و ناز گفت او خوشه چین چرا شده آخر ز خرمنم
منمای بر من زاهدا این سبحهٔ صد دانه ات من مرغ نادان نیستم برچین ز ره این دام را
که خاقان چینش فرستاده بود یکی تخت با تاج بیجاده بود
چو مویم دامنت پر مشک چین باد مدامت شاهی روی زمین باد
شقایق برویان ز خاک نژندم بهشتی فرو چین به مشت غباری
علم‌های دیبا برافراشتند سوی مرز چین راه برداشتند
زلف عنبر شکنت مایه ده مشک خطاست پیش چین سر زلفت سخن مشک خطاست
شبه مصطفی اکبر اوفتاده در میدان از جفای گل چینان هم چو سرو بستانی
حکایت بت چینی همی‌شنیدم گوش نظر ز دیده بیفتاد بر بت چینم
اسم او بر این شاره دارد که او اهل شرق آسیا است و احتمالاً به کشورهای چین یا کره تعلق.
سازمان «واکنش تاکتیکی ویژه برای ضرورت‌های کلیدی بین‌المللی» یا به اختصار استرایک (ضربه) و سازمان اسپیر (نیزه): مارول هیچ وقت به‌طور دقیق مشخص نکرده‌است که آیا شیلد فقط توسط دولت ایالات متحده آمریکا حمایت مالی می‌شود یا توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد. به همین دلیل نیز گاهی اوقات بقیه کشورهای دنیا سازمان معادل شیلد برای خودشان تشکیل می‌دهند. استرایک یک سازمان بریتانیایی است و اسپیر نیز به عنوان سازمانی چینی شناخته می‌شود.
رشد تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۰۶، ۱۱٫۴ درصد برآورد شده‌است.
بورم یمن تا بلکه بورم تا به چین اندی شهر بورم تا که نوینم ته کین
ناکاجیما در توکیو، ژاپن متولد شد. پدرش متخصص زبان چینی کلاسیک بود و اشتیاق خود را به پسرش، که به دلیل داستانهای کوتاه شاعرانه در محیط‌های تاریخی دوردست معروف است، انتقال داد.