چگال

معنی کلمه چگال در لغت نامه دهخدا

چگال. [ چ َ ] ( ص ) هر چیز گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته باشد. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). چیز گران و کثیف. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته. ( ناظم الاطباء ). هر جسم جامد که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است :
پیش طبعش گران هوای سبک
پیش حلمش سبک زمین چگال.رضی الدین نیشابوری ( از آنندراج ).|| ( اِ ) سپر تیرانداز. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه چگال در فرهنگ معین

( چَ ) (اِ. ص . ) ۱ - سختی و به هم پیوستگی جسمی . ۲ - هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.

معنی کلمه چگال در فرهنگ عمید

جسمی که ذرات آن درهم فشرده باشد، متکاثف.

معنی کلمه چگال در فرهنگ فارسی

سختی وستبری، بهم پیوستگی، هرچیزسنگین فشرده
۱ - ( صفت ) گران و سنگین کثیف . ۲- ( اسم ) جسم جامه که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است .

معنی کلمه چگال در ویکی واژه

سختی و به هم پیوستگی جسمی.
هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه چگال

موتورهای القای اجباری با استفاده از نوعی فشرده ساز هوا برای افزایش بهینه فشار و دما و چگالی هوا مورد استفاده قرار می‌گیرند.
هم از پیکان تیر آن تن پرویز پرویزن هم از چگال قهر این طغان چرخ پرریزان
هم به جز خرطوم پیلان را بباید زور و هنگ هم به جز چگال شیران را بباید توش و تاب
چگالی: محلول ۱۰۸۹ کیلوگرم در مترمکعب در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد است.
همت به‌ کفهٔ عصیان چو کاه ‌کوه سبک همت به پلهٔ طاعت چوکوه‌کاه چگال