چکیده

معنی کلمه چکیده در لغت نامه دهخدا

چکیده. [ چ َ دَ / دِ ] ( اِ ) گرز را نیز گویند که به عربی عمود خوانند. ( برهان ). گرز را نیز گویند و آن را به تازی عمود خوانند. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). گرز را نیز گویند که عمود باشد. ( انجمن آرا )( آنندراج ). گرز و عمود. ( ناظم الاطباء ) :
چکیده تو ز مغز یلان کنداعلام
حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام.شمس دهستانی ( از انجمن آرا ).
چکیده. [ چ َ / چ ِ دَ ] ( ن مف )هر نوع مایع به قطرات فروریخته شده. آب یا خون یا هرمایع دیگر که قطره قطره از جایی یا برجایی ریخته و افتاده باشد. رجوع به چکیدن شود. || مقطر وتقطیر شده و بیرون تراویده. ( ناظم الاطباء ). هر چیز که شیره و عصاره آن بوسیله جوشاندن یا بصورت دیگر از طریق تقطیر گرفته شود، چون چکیده کاسنی و چکیده شاهتره و بید و جز آن. مطلق عصاره و شیره هر چیز.
- چکیده جگر ؛ کنایه از خون جگر است. ( از آنندراج ) :
غذای جان و تنم از چکیده جگر آمد
هرآنچه کاستم از خویش هم بخویش فزودم.حاتم مشهدی ( از آنندراج )- چکیده خفقان ؛ کنایه از ناله دردآمیز و این استعاره است نه لفظ مقرری. ( از آنندراج ) :
مده به نغمه ما گوش خاطر ای مطرب
چکیده خفقان قابل شنیدن نیست.طالب آملی ( از آنندراج ).- چکیده مژه ؛ کنایه از اشک. ( از آنندراج ) :
به روزگار غمت لحظه لحظه گردون را
چکیده مژه ام نائب نجوم شود.طالب آملی ( از آنندراج ).|| ماست و پنیر و نظایر آن که آبش به وسایل مختلف گرفته شده باشد: چنانکه ماست را در مشک یا در کیسه کنند و چون آب ماست به تدریج کاسته شود آن را ماست چکیده خوانند. نَثیثَة. ( منتهی الارب ). || به معنی زبده و نخبه و برگزیده چیزی یا کاری ، چنانکه گویند فلان کس چکیده علم یا ادب یا هنر است ، و نیزچکیده مطالب و چکیده اخبار در مورد خبر و مطلب ملخص و منتخب بکار برند.
چکیده. [ چ ُدَ / دِ ] ( ن مف ) به معنی مکیده باشد که از مکیدن است. ( برهان ). به معنی مکیده که چشیده و چوسیده نیز گویند. ( از رشیدی ). به معنی مکیده که چشیده و چوشیده وجوشیده و چشیده نیز گویند. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). مکیده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چکیدن شود.

معنی کلمه چکیده در فرهنگ معین

(چَ دِ ) (ص مف . ) افشره ، عصاره .

معنی کلمه چکیده در فرهنگ عمید

۱. چکه چکه شده، قطره قطره ریخته.
۲. (اسم ) افشره، عصاره.
۳. (اسم ) [مجاز] خلاصه.
گرز: چکیدهٴ تو ز مغز یلان کند اعلام / حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام (شمس دهستانی: رشیدی: چکیده )

معنی کلمه چکیده در فرهنگ فارسی

( اسم ) گرز عمود .

معنی کلمه چکیده در فرهنگستان زبان و ادب

{abstract, résumé (fr. )} [عمومی] خلاصه ای از مقاله، حاوی نکات مهم آن

معنی کلمه چکیده در ویکی واژه

sommario
succo
افشره، عصاره.

جملاتی از کاربرد کلمه چکیده

ابزارهای لیب به مدیریت ایجاد کتابخانه‌های ثابت و پویا در سیستم عامل‌های مختلف شبه یونیکس کمک می‌کند. ابزارهای لیب این را با چکیده سازی فرایند ایجاد کتابخانه، پنهان کردن تفاوت بین سیستم‌های مختلف (مانند سیستم هایگنو/ لینوکس در مقابل سولاریس) بدست آورده‌است.
در حدیثی از محمد، پیامبر اسلام، دربارهٔ سوره‌های کوتاه قرآن آمده: «هر چیز را چکیده‌ای است و چکیده [و مغز] قرآن، سوره‌های مفصل‌اند».[ث] «سوره‌های مفصل» به‌معنی سوره‌های پایانی و کوتاه قرآن، از جمله سورهٔ ناس، است.
ما و امید درگره بی‌بضاعتی یک‌قطره خون دلی‌که به‌صدجا چکیده است
چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خوی بر آن دو عارض گلگون و آن دو زلف نگون
آب کت از کمر چکیده بود زور زانو و نور دیده بود
شود خون جگر از دل چکیده که آب آتشین آید ز دیده
صائب بود ز درد خطا صاف فکر من در جام من به غیر شراب چکیده نیست
خونین دل مرا که به حسرت تپیده است چون قطرة چکیده ز دریای اضطراب
بر رخت خوی هست عکس قطره های اشک من یا چکیده بر سمن باران و برگل شبنم است
مذهب سیک، محصول اختلافات مذهبی سده ۱۵ میلادی است و مدعی است که چکیده نخستین آموزه‌های گورو نانک می‌باشد (پیامبر سیک‌ها زاده ۱۴۶۹م.)
مزهٔ ما دل کباب بس است اشک خونین می چکیدهٔ ماست
الف) مهارتهای بازیابی: شناخت منابع اطلاعاتی، مهارت در استراتژیهای جستجو و توان استفاده از نمایه نامه‌ها و چکیده نامه‌ها
ز طعن مردم دور از سیاست آسوده چکیده از نفس جمله نغمه منصور
دل مایل تو شد که سیه رو چو دیده باد خون گشته قطره قطره ز مژگان چکیده باد