چکی

معنی کلمه چکی در لغت نامه دهخدا

چکی. [ چ َ / چ َک ْ کی ] ( اِ ) سوراخ میان سنگ آسیا که بدان سنگ بر دور محور گردش میکند. ( ناظم الاطباء ).
چکی. [ چ َ ] ( ق ) درتداول عامه ، اصطلاحی است در مبادله و فروش اجناس و اشیاء، بدین معنی که چیزی را ناسنجیده و نپیموده و وزن ناکرده داد و ستد کنند، چنانکه گویند: این گردوها. این کرباسها، این گندمها چکی به چند؟ تخمینی. چوب انداز. ناکش.بدون شمارش. بدون وزن. مقابل کش و منی :
این ته بساط حسن که داری چکی به چند
تا نقدجان بیارم و یکجا قپان کنم.؟

معنی کلمه چکی در فرهنگ معین

(چَ ) (ص نسب . ق . ) (عا. ) دادوستد اجناس و اشیاء وزن ناکرده و ناپیموده ، یک جا و یکباره و به صورت کلی .

معنی کلمه چکی در فرهنگ عمید

خریدوفروش یکجا، چیزی که بدون شمردن یا وزن کردن خریدوفروش شود.

معنی کلمه چکی در فرهنگ فارسی

خریدوفروش یکجا، چیزی بدون شمردن ووزن کردن
( صفت ) داد و ستد اجناس و اشیائ و زن ناکرده و نپیموده .

معنی کلمه چکی در ویکی واژه

(عا.)
دادوستد اجناس و اشیاء وزن ناکرده و ناپیموده، یک جا و یکباره و به صورت کلی.
زبان رسمی کشور جمهوری چک
مردمی که به زبان چکی سخن می‌گویند و یا از تیره و تبار چک هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه چکی

گدازِ دردِ نومیدی تماشای دگر دارد به رنگِ اشکِ ناسورم نظربازِ چکیدن‌ها
همسر استیو، ستاره ساتردی نایت لایو، نانسی کرل است. این دو با هم در یک کلاس آشنا شدند، استیو معلم کلاس بوده و نانسی یکی از شاگردانش. استیو و نانسی صاحب ۲ فرزند به نام‌های «الیزابت ان» (متولد ۲۰۰۱) و «جان» (متولد ۲۰۰۴) هستند. از دیگر فعالیت‌های آنان می‌توان به مالکیت فروشگاه کوچکی نیز در شهر مارشفیلد هیلز در ایالت ماساچوست اشاره کرد.
چو بحر دست تو در جود گوهر افشان شد فروچکید ز هر قطره‌ای دو صد دریا
تیرِ عاشق‌کُش ندانم بر دلِ حافظ که زد این قَدَر دانم که از شعرِ تَرَش خون می‌چکید
روی خود بنهاد بر روی جوان نو خطش وز محاسن می چکید ش خون اکبر لعل وار
در ۲۰۱۲ میلادی کارتر به ایفای نقش کوچکی در آربیتراژ پرداخت.
چو مادر بدان خواسته بنگرید سرشکش ز دیده به رخ بر چکید
نام لعلت چو بر زبان راندم از لبم آب زندگی بچکید
به دود من کسی نگشاده دیده که نی از دیدگان آبش چکیده
زابر عنایات حق غیث سعادت چکید قطره از او در صد گشت در شاهوار
بر خاک حسرت، از دم شمشیر ناز تو یک قطره خون چکید و دل بی هراس شد
از پسته تو شور ملاحت چکیده است صبح صباحت از گل رویت دمیده است