چکاچاک

معنی کلمه چکاچاک در لغت نامه دهخدا

چکاچاک. [ چ َ ] ( اِ صوت ) آواز و صدای ضربت تیغ و شمشیر و گرز باشد که از پی هم زنند. ( برهان ). آواز گرز و شمشیر که در پی هم زنند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). آواز ضرب شمشیر و گرز که پی هم زنند. ( رشیدی ). چکاچک و صدای برخورد تیغو شمشیر و گرز و جز آن بر جایی که پی هم زنند. ( ناظم الاطباء ). همان چاک چاک است. ( شرفنامه منیری ). بانگ زخم شمشیر. چکاچک. چک چک. چقاچق. چقاچاق. چخاچخ حکایت که جملگی نام صوتی است که از برخوردن یا فرود آمدن پیاپی تیغ و شمشیر و گرز و نظایر اینها به گوش رسدچاک چاک. چک چاک آواز حاصل از برخورد شمشیر و تبر وگرز و تبرزین و مانند اینها به چیزی یا به هنگام زخم. جرنگ جرنگ و ترنگ ترنگ. صلیل. قعقعه :
برآمد چکاچاک زخم تبر
خروش سواران پرخاشخر.فردوسی.برآمد چکاچاک زخم سران
چو پولاد با پتک آهنگران.فردوسی.چکاچاک برخاست از هر دو روی
ز پرخاش خون اندرآمد بجوی.فردوسی.شل و تیر پیوسته چون تار و پود
چکاچاک برخاست از گرز و خود.اسدی.چو بر کوه سودی تن سنگ رنگ
به فرسنگ رفتی چکاچاک سنگ.اسدی.رجوع به چخاچخ و چقاچق و چقاچاق و چکاچک و چک چک شود.

معنی کلمه چکاچاک در فرهنگ عمید

صدای به هم خوردن سلاح هایی از قبیل شمشیر، گرز، تبرزین، و امثال آن ها یا هر صدایی مانند آن: برآمد چکاچاک زخم تبر / خروش سواران پرخاش خر (فردوسی: ۵/۱۸۱ ).

معنی کلمه چکاچاک در فرهنگ فارسی

صدای بهم خوردن اسلحه ازقبیل شمشیروگرزو...
( اسم ) ۱- آواز بهم خوردن اسلحه مانند شمشیر و گرز و امثال آنها. ۲- چاک چاک شدن بدنهااز ضرب شمشیرها.

جملاتی از کاربرد کلمه چکاچاک

چکاچاک تیغ و هیاهوی جنگ فرو ریخت از روی بهرام، رنگ
برآمد چکاچاک تیرو تبر یکی بیشه شد سرکشان را سپر
برآمد چکاچاک و بانگ سران چو پولاد را پتک آهنگران
چکاچاک شمشیر و باران تیر همی هوش بستد ز برنا و پیر
برآمد چکاچاک شمشیر مرد زمین گل ز خون کشت در زیر مرد
چکاچاک برخاست از هر دو روی ز خون شد همه رزمگه جوی جوی
چکاچاک شمشیر و گرز و تبر خروش سواران پرخاشخر
برآمد چکاچاک گرز گران به خاک اندر آمد سر سروران
برآمد چکاچاک زخم تبر خروش سواران پرخاشخر
به ابر اندر از کوس فریاد خاست ز هر سو چکاچاک پولاد خاست