چوگان

چوگان

معنی کلمه چوگان در لغت نامه دهخدا

چوگان. [ چ َ / چُو ] ( اِ مرکب )( از: چوب + گان ، پسوند نسبت ) در پهلوی چوپگان ، چوپگان ، چوبکان ، معرب آن صولجان است و کلمه فرانسوی شیکان از فارسی مأخوذ است. ( حواشی برهان ). چوب بلند سرکجی است که در بازی گوی بکار برند. ( جهانگیری ). چوب گوی بازی. ( آنندراج ). چوب کجی که بدان گوی زنند. ( انجمن آرا ). چوب کفچه مانندی که با آن گوی بازی میکردند. ( فرهنگ نظام ). چوب دستی سرخمیده ای که بدان گوی بازی کنند. ( ناظم الاطباء ). چوبی که دسته آن راست و باریک و سرش کمی خمیده است و بدان در بازی مخصوصی ( چوگان بازی ) گوی زنند. ( فرهنگ فارسی معین ). مؤلفان فرهنگ غیاث و به تبع او آنندراج مینویسند که چوگان مخفف چولگان ، است مرکب از چول «به لام » بمعنی خمیده و گان که کلمه نسبت است و چویگان بتحتانی بعد الواو که بدین معنی آورده اند تحریف اینست و نیز لفظ صولجان دلالت دارد بر آنکه معرب همین چولگان به لام باشد و معرب چوگان بدون لام و درست نیست. سیدمحمدعلی داعی الاسلام مؤلف فرهنگ نظام مینویسد: شاید چولگان بمعنی منسوب به چوله لفظی بوده که الف و نون نسبت ملحق به چوله شده و «ها» مبدل بگاف شده اگرچه خود لفظ چولگان از میان رفته ، لیکن معرب آن صولجان دلیل بر وجود اوست و چوله ( بمعنی کج ) هنوز وجود دارد و استعمال میشود. این نظر هم درخورتأمل است. کفچه. پهنه. و اما چوگان قدیم با امروز فرق داشته است. در قدیم چوگان صورت کفچه داشته که گوی داخل آن بتواند قرار گیرد چه در قدیم گوی را با چوگان از هوا می گرفته اند و سپس باز بهوا پرتاب میکرده اند. اما امروز سر چوب چوگان یا کمی انحنا دارد و یا آنکه چوب کوتاه دیگری بطور متقاطع بر سر چوب دسته چوگان نصب میشود که بتواند گوی را از روی زمین بغلطاند یا با ضربه بهوا پرتاب کند :
بدانگه که گیرد جهان گرد و میغ
گل پشت چوگانْت گردد ستیغ.بوشکور.شه هندوان باره ای برنشست
بمیدان خرامید چوگان بدست.فردوسی.ز چوگان او گوی شد ناپدید
تو گفتی سپهرش همی برکشید.فردوسی.همه بزم و نخجیر بد کار اوی
دگر اسب و میدان و چوگان و گوی.فردوسی.سیاوش چنین گفت با شهریار
که کی باشدم دست و چوگان بکار.فردوسی.هنر نماید چندانکه چشم خیره شود
به تیر و نیزه و زوبین و پهنه و چوگان.

معنی کلمه چوگان در فرهنگ معین

(چُ ) [ په . ] (اِمر. ) چوبی که دستة آن راست و باریک و سرش اندکی پهن و خمیده است و ب ا آن در بازی چوگان ، گوی را زنند.

معنی کلمه چوگان در فرهنگ عمید

۱. چوب گوی زنی که دستۀ آن راست و باریک و سر آن اندکی پهن و خمیده است، چوب سرکج.
۲. نوعی ورزش دسته جمعی که بازیکنان سوار بر اسب، سعی می کنند به وسیلۀ چوبی مخصوص توپ را وارد دروازه کنند، چوگان بازی.

معنی کلمه چوگان در فرهنگ فارسی

چوب سرکج، چوب گوی زنی که دسته آن راست وباریک است
( اسم ) ۱ - چوبی که دست. آن راست و باریک و سرش کمی خمیده است و بدان در بازی مخصوصی ( چوگان بازی ) گوی زنند . ۲ - هر چوب سر کج عموما. ۳ - چوب سر کجی که دهل و نقاره را بدان نوازند . ۴ - چوبی بلند و سر کج که فولادی از آن آویخته باشند و آن از لوازم پادشاهی است کوکبه . یا چوگان سنبل . زلف معشوق .
دهیست از دهستان فعلی کری بخش سقز و کلیائی شهرستان کرمانشاهان ٠

معنی کلمه چوگان در دانشنامه عمومی

چوگان (فراهان). چوگان روستایی است از توابع شهرستان فراهان در استان مرکزی. این روستا در بخش مرکزی این شهرستان قرار دارد.
روستای چوگان در فاصله ۱۰۰ کیلومتری شهر اراک قرار دارد؛ جمعیت این روستا در حدود ۳۰۰ نفر می باشد؛ مختصات جغرافیایی روستای چوگان ۴۹ درجه و ۴۹ دقیقه طول شرقی و ۳۹ درجه و ۲۴ دقیقه عرض شمالی در شمال غربی استان مرکزی قرار دارد.
ارتفاع این روستا از سطح دریا ۱۷۰۰ متر می باشد؛ روستای چوگان از شرق با روستای کسراصف و از غرب با روستای گورچان همسایه است؛ روستای چوگان تا سال ۹۰ زیر نظر شهرستان کمیجان بود ولی از سال ۹۱ به شهرستان فراهان انتقال داده شد.
فاصله این روستا تا شهر کمیجان ۲۵ کیلومتر و تا شهر فرمهین ۵۰ کیلومتر است.
علت نامگذاری این روستا به نام چوگان
مقدمه: از روزگاران گذشته جستارهای های فراوانی پیرامون نام روستای چوگان وجود داشته است. این جستارها در حالی انجام می شوند که در کمتر بحثی نام روستا موشکافانه و از دید ریشه یابی مورد بررسی قرار می گیرد در اینجا قصد دارم تا به شکل تحلیلی به واکاوی ریشه نام روستای چوگان بپردازم.
ریشه واژه چوگان در زبان پارسی
چوگان در فارسی میانه چوپَکان و چووِگان است و در پَشتو چَوْگان می باشد. جهانگیری در کتاب خود آن را چوب بلند سرکجی برای استفاده در بازی گوی معنا کرده است و مولف فرهنگ نظام از آن به عنوان چوب دستی سرخمیده ای که بدان گوی بازی کنند نام برده است و دکتر میرزا علی اکبرخان نفیسی ناظم الاطبا می گوید چوبی است که دسته آن راست و باریک و سرش کمی خمیده است و بدان در بازی مخصوصی گوی زنند. محمد غیاث الدین بن جلال الدین رامپوری در فرهنگ غیاث و به تبع او آنندراج می نویسند که چوگان مخفف چولگان، است مرکب از چول به معنی خمیده و گان که پسوند نسبت است. ( پسوندهای نسبت ساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان می دهد که با اتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هسته ای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیه ای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و . . . نیز برداشت می شود. ) داعی الاسلام نیز در فرهنگ نظام آورده است: شاید چولگان به معنی منسوب به چوله لفظی بوده که الف و نون نسبت ملحق به چوله شده و «ها» مبدل به گاف شده اگرچه خود لفظ چولگان از میان رفته ، لیکن چوله ( به معنی کج ) هنوز وجود دارد و استعمال می شود. چول در برهان قاطع خم و خمیده آمده است و نفیسی نیز چوله را خمیده و منحنی بیان کرده. در نتیجه واژه چوگان را می توان به صورت "گرد و خمیده" معنی کرد.
چوگان (مهرستان). چوگان، روستایی در دهستان زابلی بخش مرکزی شهرستان مهرستان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۵ نفر ( ۶ خانوار ) بوده است.
چوگان (نهبندان). رضوان روستایی در دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۳۷ نفر ( ۱۰خانوار ) بوده است.

معنی کلمه چوگان در دانشنامه آزاد فارسی

ورزش ایرانی. ریشه در ایران باستان دارد. در شاهنامۀ فردوسی، در شرح نجات کیکاوس به دست رستم از زندان و جشنی که به افتخار او به پا می شود، به بازی چوگان اشاره می شود. فردوسی به مسابقۀ گوی و چوگان بین سیاوش و گَرسیوَز و دستۀ افراسیاب و دستۀ سیاوش نیز اشاره کرده است. داستان معروف دیگر، داستان «گوی و چوگان گُشتاسپ» در پایتخت روم است. طبری نیز از ترویج گوی و چوگان در زمان داریوش سوم خبر می دهد: «داریوش یک گوی و یک چوگان که در نظر رومی ها نوظهور بود برای اسکندر فرستاد». گزنفون نیز چوگان بازی ایرانیان را با ذکر جزئیات گزارش کرده است. امروز نوعی بازی با گوی و چوب است که بین دو تیم که هر یک دارای چهار سوارکار است، انجام می شود. اصل این بازی چنان که گفته شد از ایران است. بعدها به هند نیز راه یافت و اولین بار در ۱۸۶۹ در انگلستان بازی شد. بازی چوگان در زمینی که از همۀ زمین های بازی بزرگ تر و دارای ۲۷۴×۱۸۲ متر مساحت است، برگزار می شود. یک توپ کوچک سخت با پهلوی یک چوگان دسته دراز به داخل دروازه ها در دو انتهای زمین زده می شود. مسابقه حدود یک ساعت به درازا می کشد و این زمان به دورهای۷.۵ دقیقه ای تقسیم می شود. انتظار نمی رود که هیچ اسبی بیش از دو دور در طول روز بازی کند. مقررات بازی را باشگاه انگلیسی هرلینگم در ۱۸۷۵ متحول کرد. چوگان بازی جدید در ایران پس از سال ها فراموشی در ۱۳۸۲ش رسماً پذیرفته شد.

معنی کلمه چوگان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چوگان نوعی بازی است.‏ از آن به مناسبت در باب تجارت نام برده‏اند.
چوگان چوبی باریک و سر خمیده که بدان گوی بازی کنند.
احکام چوگان
مسابقه با شرط بندی و گروگذاری جز در موارد استثنا شده حرام است. مسابقه چوگان به گونه شرط بندی از مصادیق مسابقات حرام شمرده شده است.
در حرمت مسابقه بدون شرط بندی در مثل چوگان بازی اختلاف است.

معنی کلمه چوگان در ویکی واژه

چوبی که دسته آن راست و باریک و سرش اندکی پهن و خمیده‌ است و با آن در بازی چوگان، گوی را زنند. چوگان بازی. از ایشان یکی گوی و چوگان بخواست/میان سواران بر افگند راست «فردوسی»
چوگان ممکن است در زبان معیار باستان از دو بخش چئو - گان شکل گرفته باشد؛ به معنی خطای مکرر توپ چوگان است. مسیر چیزی پس از پرتاب قابل پیش‌بینی نبودن. گان مترادف گند است.

جملاتی از کاربرد کلمه چوگان

دلبری کز ارغوان بر غالیه خرمن زند لعبتی کز غالیه بر ارغوان چوگان کند
المر ژولیوس بوسک جونیور (۵ اوت ۱۸۹۵ – ۱۷ اکتبر ۱۹۶۳) یک بازیکن چوگان آمریکایی بود که در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۲۴ به رقابت پرداخت.
در سال ۱۹۲۴ او موفق به کسب مدال نقره تیمی با کشور آمریکا در مسابقات چوگان المپیک شد.
سر بدخواه در چوگان فکنده ز غبغب گوی در میدان فکنده
امامزاده سید سلطان محمد ( پیرچوگان ) واقع در بخش مرکزی از توابع شهرستان رودان در استان هرمزگان و یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است.
هر گه که از تو ناز بری دست بچوگان خواهم همه تن سر شوم و گوی تو باشم
توپ و چوگان گیلگمش به جهان زیرین افتاده و انکیدو داوطلب می‌شود آنان را برای او بازآورد. گیلگمش مجموعه راهنمایی‌های به او می‌کند تا در آن مکان به دام نیفتد. انکیدو به جهان زیرین می‌رود ولی هیچ توجهی به دستورها گیلگمش نمی‌کند و همه را زیر پا می‌گذارد.
آذرتاش آذرنوش (۲۹ بهمن ۱۳۱۶ – ۱۵ مهر ۱۴۰۰) مؤلف و محقق در زبان و ادبیات عرب، مدیر بخش ادبیات عرب در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و استاد دانشکدهٔ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، و همچنین پیشکسوت ورزش چوگان بود. وی چهره ماندگار ادبیات عرب در همایش چهره‌های ماندگار بود. وی در پانزدهم مهر ۱۴۰۰ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
گشت سرگردان دلم چون گوی در میدان عشق بسکه در چوگان کشیدش حلقه گیسوی دوست
شد سر بد سیرتان چه گو بچوگان او ز خون خونخوار گان روی زمین لاله رنگ
زلف چوگان و سر مشتاقان همچو گو بر سر راهش نگرید
خواه چوگان ساز ما را خواه گوی دولت این بس که به میدان توییم
از آن چوگان زلفش گوی دلها در این میدان خاک افتاده غوغا
اسب کُرد برای مسابقات استقامت مناسب است و همچنین از آن با عنوان بهترین اسب برای ورزش چوگان و نیز برای کلاس آموزش پرش یاد می‌شود. اسب کُرد استقامت بالایی برای طی مسیرهای طولانی و نیز طی مسیر در کوهستان دارد.
سبک انگلیسی پیش نیاز و پایه بعضی از رشته‌های سوارکاری مانند درساژ، پرش با اسب، چوگان و حتی کورس می‌باشد. این سبک از بعضی از سبک‌های دیگر اندکی دشوارتر است.
گاه از چوگان زلفش حلقهٔ مشکین ربای گاه خود را گوی گردان در خم چوگان او
سرفرازان همه این داعیه در سر دارند خم چوگان تو تا با سر سودایی کیست؟