چوبی

معنی کلمه چوبی در لغت نامه دهخدا

چوبی. ( ص نسبی ) منسوب بچوب. ( ناظم الاطباء ). از چوب. ساخته شده از چوب ، همچون : خانه چوبی ، پای چوبی ، پل چوبی ، درچوبی ، دسته چوبی ، قاشق چوبی ، قفس چوبی ، نیمکت چوبی ، تخت چوبی ، میز چوبی ، صندلی چوبی ، صندلی دسته دار چوبی ، قفسه چوبی ، کفش چوبی ، نرده چوبی. هاون چوبی.
- آدم چوبی ؛ آنکه جنبش و حرکتی نداشته باشد. کسی که در کارها سست باشد و از وی کاری ساخته نباشد.
- آدمک چوبی ؛ شبه آدمی که از چوب سازند و بر آن شولائی بپوشانند و بر سر خرمن و پالیز بکارند تا جانوران خراب کار آنرا بجای آدم حقیقی گیرند و از آن بترسند. مترسک.
- چوبی و آبکشی ( اصطلاح گیاه شناسی ) ؛ بافتهای انتقال دهنده شیره نباتی در ساقه نیز مانند ریشه از هادروم و لپتوم تشکیل یافته. اولی برای بالا بردن شیره خام و انتقال آن از ریشه ببرگ و دیگری برای پائین آوردن شیره پرورده از برگ بساقه و ریشه است. هر دسته لپتوم در ساقه همواره با یک دسته هادروم همراه میباشد. این دو دسته در روی یک خط شعاعی قرار گرفته و دسته واحدی بنام دسته چوبی و آبکشی تشکیل میدهند. در این دسته آوندهای چوبی بیشتر متوجه محور است و آوندهای آبکشی متوجه خارج میباشد. تعداد دسته های چوبی وآبکشی نه تنها در نباتات مختلف فرق میکند و متفاوت میباشد، بلکه در قسمت های مختلفه یک نبات هم ممکنست تغییر نماید و گاهی ممکن است این دسته ها بیکدیگر متصل شوند و حلقه مسدودی تشکیل دهند. بنابراین دسته های چوبی و آبکشی در ساقه میله هائی هستند که بطور منظم در درون استوانه مرکزی قرار گرفته و دسته های آبکشی آنها عموماً بین دسته های چوبی و آندودرم واقع گشته است. قطر آوندهای چوبی با بعد آنها از محور استوانه مرکزی متناسب میباشد، یعنی آوندهائی که دور از محوراندقطورتر میباشند. ( گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 307-306 ).
- چوبی و آبکشی باز ( اصطلاح گیاه شناسی ) ؛ در بین دسته های چوبی و دسته های آبکشی یک طبقه سلولهای نازک و سلولزی وجود دارد که طبقه مولد داخلی ساقه را در نباتات چند ساله تشکیل میدهد. دسته های چوبی و آبکشی را در نباتات دو لپه ای که دارای این طبقه مولد میباشند دسته های باز مینامند. ( گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲثابتی ص 310 ).
- چوبی و آبکشی بسته ( اصطلاح گیاه شناسی ) ؛ دسته های چوبی و آبکشی در نباتات یک لپه ای فاقد طبقه مولد هستند. از این جهت آنها را دسته های بسته مینامند. ( گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی ص 316 ).

معنی کلمه چوبی در فرهنگ عمید

۱. ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود.
۲. ویژگی آن که یا آنچه مانند چوب خشک باشد.

معنی کلمه چوبی در فرهنگ فارسی

پل چوبی بر خندق قدیم شمال تهران پشت دروازه شیمران پائین عشرت آباد که اکنون از میان رفته است ومحل آن به پل چوبی شهرت دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه چوبی

خرامان هرطرف از روی تمکین مرصع پوش چون بهرام چوبین
در جنگل‌های مستعد آتش‌سوزی، آوارهای چوبی درشت می‌تواند سوخت قابل توجهی در طول آتش‌سوزی باشد. مقادیر زیاد سوخت می‌تواند منجر به افزایش شدت و اندازه آتش‌سوزی شود. آوار چوبی درشت ممکن است برای کاهش سطح سوخت مدیریت شود، به‌ویژه در جنگل هایی که طرد آتش منجر به تجمع سوخت شده است. کاهش آوار چوبی درشت برای ایمنی در برابر آتش باید با حفظ آوار چوبی درشت برای زیستگاه و مزایای دیگر متعادل شود. آوار چوبی درشت توسط مدیران آتش‌نشانی به‌عنوان سوخت ۱۰۰۰ ساعته طبقه‌بندی می‌شود و به‌میزان زمان مورد نیاز برای واکنش سطح رطوبت در چوب به محیط اطراف اشاره دارد.
جعفربن نصیر گوید از جُرَیْری شنیدم که گفت یکی بود از اصحابُنا دائم میگفتی اللّه اللّه روزی چوبی بر سر وی آمد و سرش بشکست، خون میدوید و از آن خون بر زمین نبشته پیدا همی آمد که اللّه اللّه.
بدو گفت کاین نزد چوبینه بر شنیده سخنها برو بر شمر
دانشمندان قدیم ایران این ابزار رصد ستاره‌شناسان را این‌گونه تعریف کرده‌اند: مجموع حلقه‌های بسیاری است فلزین یا چوبین یا از مُقوا که آسمان و حرکات کواکب را نماید و در مرکز حلقه‌ها کره‌ای خرد که نمایندهٔ زمین است.
چو گویند چوبینه بدنام گشت همه نام بهرام دشنام گشت
لیلی از اندیشه مجنون به خود لرزد چوبید گر نسیمی تند بر دامان صحرا بگذرد
بسوری که دستانش چوبین بود چنان دان که خوانش نو آیین بود
نیکی آموز از همه، از کم زخود آخر چه عیب راستی در جدول زرگر زچوبین مسطر است
گرو از برق، پی مطلب دنیا می برد آن که پا مرکب چوبین به لب گور آمد
فرس خامه به میدان سخن جولان زد اسب چوبین نه عجب برق تکی می‌آید
آستانت را بود بهرام چوبین پاسبان گوشه تختت به ابراهیم ادهم متکاست