چنگش. [چ ِ گ ِ ] ( اِخ ) نام یکی از مبارزان توران است که بیاری افراسیاب آمده بود و به دست رستم کشته شد. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). نام یک پهلوان تورانی : که چنگش بدش نام جوینده بود دلیر و به هر جای پوینده بود.فردوسی.
معنی کلمه چنگش در فرهنگ فارسی
نام یکی از مبارزان توران است که بیاری افراسیاب آمده بود و بدست رستم کشته شد .
معنی کلمه چنگش در فرهنگ اسم ها
اسم: چنگش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: chengesh) (فارسی: چنگش) (انگلیسی: chengesh) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه خاقان چین
معنی کلمه چنگش در ویکی واژه
چنگش به کین کاموس وارد میدان نبرد هماون شد ولی او هم مانند کاموس توسط رستم هلاک شد. که چنگش بدش نام و جوینده بود ..... دلیر و به هر کار پوینده بود
جملاتی از کاربرد کلمه چنگش
چو نستهین گرد بر میسره کجا شیر بودی بچنگش بره
زلف دلبر گرفت چون چنگش در بر آورد چون دل تنگش
پس موش کم کم بنزدیک ترازو آمد. گربه از بیم آنکه مبادا موش از چنگش خلاصى یابد، چنان جست و خیز کرد که در حالت گرفتن موش سه معلق زده بروى یکدیگر بغلطیدند و موش را بچنگال و دست و پا فرو گرفت و در حالتیکه نفس میزد و عرق بر جبین مردانهى او نشسته بود این بیت را برخواند.
چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست بر چنگ ترانهای همی زد شبها است
آمفیون و برادرش زتوس دو موسیقیدان بزرگ بودند که بنا بر افسانه ها با نوای چنگشان سنگ ها خود به خود به حرکت در می آمدند و قصرهای شهر تبس را ساخته اند.
همان ماده آهنگ بهرام کرد بغرید و چنگش به اندام کرد
بدو گفت چنگش که نام تو چیست نژادت کدامست و کام تو چیست
خراس و آخر و خُنبه ببردند نبود از چنگشان بس چیز پنهان
پر از شیر و گرگست و پر اژدها که از چنگشان کس نیابد رها
زره پیش چنگش چو کرباس بود تو چنگش مگو کان الماس بود
بکشم به ناز روزی سر زلف مشک رنگش ندهم ز دست این بار، اگر آورم به چنگش