معنی کلمه چنگ در لغت نامه دهخدا
حاسدم گوید که شعر او بود تنها و بس
بازنشناسد کسی بربط ز چنگ رامتین.منوچهری.در نسخه خطی لغت محلی شوشتر در ذیل کلمه رام آمده است : واضع چنگ که سازی مشهور است بود :
حلقه ابریشم است موی خوش چنگ
چون مه نو کز خط ظلام برآمد
گرچه تن چنگ شبه ناقه لیلی است
ناله مجنون ز چنگ رام برآمد
بیست وچهارش زمام ناقه ولیکن
ناله نه از ناقه از زمام برآمد.خاقانی.ون ؛ که با انگشتان نوازند. ( منتهی الارب ). چنگ یکی از سازهای بسیار قدیم است که دوهزار سال پیش از میلاد دربابل و آشور رایج بوده است. انواع ابتدایی آن مثلثی شکل با تخته بطول نزدیک بیک گز و دارای میله ای چوبی بوده که بطور عمودی بر یک سر این تخته نصب میشده است. انتهای دیگر این میله چوبی بشکل دست انسان بوده است. سیم های این ساز که معمولاً هشت یا نه تا بوده است ، بموازات وتر این مثلث قائم الزاویه بین تخته و میله امتداد مییافته. یک سر سیمها بتخته محکم وصل میشده و سر دیگر آن به دور میخها یا گوشیهایی که روی میله چوبی قرار داشته پیچیده میشده و باقیمانده آن از طرف دیگر آویزان بوده است. چنین بنظر می آید که باپیچانیدن گوشیها سیمها را شل و سفت میکرده اند. از حجاریهای بابل و آشور چنین برمی آید که سیمهای این سازاز حیث کلفتی همه یکسان بوده اند. بنابراین صوتهای متفاوت فقط در اثر اختلاف طول سیمها بوجود می آمده است.به احتمال قوی نوازنده ، ساز مزبور را هنگام نواختن بگردن خود می آویخته ، چنانکه ساز در سمت چپش قرار میگرفته و با زخمه یا قطعه چوبی که در دست راست داشته سیمها را مرتعش میکرده و از دست چپ برای ایجاد تنوع در اصوات و ریتم و آهنگ استفاده میکرده است. نکته دیگری که از این نقشها درک میشود، این است که نوازندگان چنگ بلکه نوازندگان همه سازها در بابل و آشور ایستاده ساز مینواخته اند و این شاید برای رعایت احترام پادشاه یا ولینعمت بوده است. اما چنگهایی که در دوره های اخیر تاریخ بابل و آشور نقش شده از حیث شکل و طرز گرفتن و نواختن با چنگهای دوره های قدیم تفاوت بسیار دارد. البته شکل آن هنوز تقریباً سه گوشه است با این تفاوت که قاعده آن را که در قدیم یک تخته بود بیک جعبه صوتی تبدیل کرده اند. و گوشیهایی که یک سر سیم به آن وصل میشد روی این جعبه قرار داشت و سر دیگر سیم بمیله چوبی ، محکم بسته میشد و ثابت بود. تعداد سیمها نیز تا حدود هفده سیم افزایش یافت. جعبه صوتی گاهی مستقیم و بدون انحنا و در موارد دیگر منحنی بوده است. طرز نواختن این ساز نیز کم کم تغییر کرد، یعنی برخلاف دوره قدیم بجای تخته چون میله چوبی بموازات زمین قرار میگرفت ، سیمها تقریباً عمود بر زمین شد.نکته دیگر اینکه مانند دوره های پیش در نواختن آن دیگر زخمه و چوب بکار نمیبردند، بلکه با دست آن را مینواختند و هر دو دست در نواختن آن دخالت داشت. در نقشهای طاق بستان دو صحنه شکار هست که نوازندگانی را در حال نواختن سازهای مختلف از جمله چنگ نشان میدهد. یکی از این دو صحنه شکار گراز را نشان میدهد، در حالی که دو دسته چنگ نواز را در دو جای صحنه نقش کرده است. دسته ای از آنها در کرجی سلطنتی نشسته و دسته دیگردر کرجی مخصوص نوازندگان جای دارند. صحنه دوم شکارگوزن را با دو دسته نوازنده نمایش میدهد. از این صحنه ها بوضع و شکل چنگ بخوبی میتوان پی برد در صحنه شکار گراز دو نوع چنگ دیده میشود. در یک نوع جعبه صوتی در بالا قرار دارد، در حالی که در نوع دیگر جعبه صوتی در پایین است. این نمونه بسیار جالب توجه است زیرا قدیمیتر از انواع دیگر چنگ و بسیار نادر است. جعبه صوتی این نوع چنگ را که بشکل افقی روی زمین قرار میگرفته از چوب میساختند و میله چوبی که گوشیها روی آن بوده از جنس سختی ساخته میشده است. این نوع درست شبیه چنگهائی است که سه هزار سال پیش از میلاد در دست سومریها بوده است و گالپین در رساله ای بنام «موسیقی سومریها» نمونه ای از این چنگ را بدست داده است. چنین بنظر میرسد که این نوع چنگ اختصاص بمواقع و محافل مخصوصی داشته است در نقشهای طاق بستان نوازنده این چنگ در کرجی سلطنتی است و چنین استنباط میشود که این چنگ دارای ده سیم بوده است و چنگهای آشوری و بابلی نیز ده سیم داشته است. در زبان فارسی این نوع چنگ را «ون » مینامیده اند، ولی دراغلب فرهنگهای فارسی آن را بمعنی سنج کوچکی که در انگشت میکنند و مینوازند تعبیر کرده اند. این اشتباه از اینجا ناشی شده است که فرهنگ نویسان فارسی بتقلید وتبعیت فرهنگ نویسان عرب در سازها و تشریح انواع آن دقت کافی بکار نبرده اند. چنانکه کلمه سنج را که در اصل بچنگ اطلاق میشده در مورد سنج معمولی که از دو تکه برنج تشکیل شده و همراه سازهای ضربی آنرا مینوازند،بکار برده اند. و اما چنگی که جعبه صوتیش در بالا قرار دارد، به اندازه چنگی که شرحش گذشت قدیمی نیست. با این وصف انواع مشابه آن را در بین سازهای معمول در میان بابلیها و آشوریها و عیلامیها و مصریها میتوان یافت. در نقشهای برجسته طاق بستان دو نوع ممتاز از این چنگ دیده میشود؛ در یکی از آنها میله چوبی عمودبر جعبه صوتی است و در دیگری میله چوبی با جعبه صوتی زاویه حاده میسازد. اولی در صحنه شکار گراز است و بی شباهت بچنگهای مصری نیست. چنگ با زاویه حاده که جعبه صوتی آن منحنی است در صحنه شکار گوزن است. این چنگ شباهت زیادی بچنگهای عیلامی دارد. با این تفاوت که چنگهای عیلامی سوراخهایی هم برای خروج صدا داشته است. در عهد ساسانی ، چنگ معروفترین و محبوبترین سازها بوده است. در شاهنامه مکرر نام آن آمده و نکیسا موسیقیدان معروف دربار خسروپرویز در نواختن آن مهارت تام داشته است. تا آنجا که منابع موجود نشان میدهد این ساز در اصل در ایران و عراق رواج داشته و ارتباط آن با ملل خاورمیانه مسلم است. بعضی از نویسندگان عرب در اثر بی خبری آن را بروم شرقی و برخی بیونان نسبت داده اند. هنری جرج فارمر موسیقی شناس انگلیسی در کتاب «آثار علمای اعراب مغرب راجع به آلات موسیقی » معتقد است که یونانیها همه سازهای شبیه بچنگ و بسیاری از سازهای دیگر خود را ازهمسایه های شرقی خویش بعاریت گرفته اند. ( مهدی فروغ مجله موسیقی دوره سوم شماره 11 صص 25 - 32 ). رجوع به هارپ شود :