چنو

معنی کلمه چنو در لغت نامه دهخدا

چنو. [ چ ُ ] ( ادات ) مخفف چون او ( ادات تشبیه + ضمیر ). همانند همچون او. بمانند او. بمعنی همچو او باشد. ( جهانگیری ). مخفف چون او باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( شرفنامه منیری ). مثل او. مانند او :
با فراخی است ولیکن بستم تنگ زید
آنچنان شد که چنو هیچ ختنبر نبود.ابوالعباس.چنو نه هست و نه بود و نه نیز خواهد بود
فراق او متواتر هوای او سرمد.منجیک.کجا شد شه ترک افراسیاب
که دیگر چنو کس نبیند بخواب.فردوسی.نخواهم که باشد چنو شهریار
اگر چند بی شاه شد روزگار
که او را بسی داوری در سر است
همان رای با لشکر دیگراست.فردوسی.بدو گفت پیران که شیر ژیان
نه درنده گرگ و نه ببر بیان
نباشد چنو در صف کارزار
کجا گیو تنها بد ای شهریار.فردوسی.چه گوئی کز همه حران چنو بوده ست کس نیزا
نه هست اکنون و نه باشد و نه بوده ست هرگیزا
بگاه خشم او گوهر شود همرنگ شونیزا
چنو خشنود باشد من کنم ز انفاس قرمیزا.بهرامی سرخسی.چنو جواد ندیده ست روز بزم زمان
چنو سوارندیده ست روز رزم زمین.فرخی.ندیده ست هرگز چنو هیچ زائر
عطابخشی آزاده ای زرفشانی.فرخی.ای همچو پک پلید و چنو دیده ها برون
مانند آنکسی که مر او را کنی خبک.لبیبی.نه هرکه قصد بزرگی کند چنو باشد
نه هرکه کان کند او را به گوهر آید کان.عنصری.گر چنو زر صیرفی بودی و بزازی یکی
دیبه و دینار نه مقراض دیدی و نه گاز.منوچهری.میر باید که چنو را دو ملکزاده بود
ایزدش فر و شکوه ملکی داده بود.منوچهری.من که بوالفضلم پس از مرگ سلطان مسعود و امیر مردانشاه رضی اﷲ عنهما آن نسخت دیدم. بتعجب ماندم که خود کس تواند ساخت چنو. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 535 ). سلطان مسعود پادشاهی بزرگ است و در اسلام چنو دیگر نیست و اگر این لشکر او را از بی تدبیری و بی سالاری چنین حال افتاد سالاران و لشکربسیار دارد و ما را بدانچه افتاده غره نباید شد و رسولی باید فرستاد. ( تاریخ بیهقی ص 498 ). کتابی دیدم بخط استاد ابوریحان و او مردی بود در ادب و فضل و هندسه و فلسفه که در عصر چنو دیگر نبود و بگزاف چیزی ننوشتی. ( تاریخ بیهقی ص 681 ).

معنی کلمه چنو در فرهنگ معین

(چُ ) (حر رب . + ضم ) = چون او: مانند او، مثل او.

معنی کلمه چنو در فرهنگ عمید

مانند او: ازآن کز تو ترسد بترس ای حکیم / و گر با چنو صد برآیی به جنگ (سعدی: ۶۵ ).

معنی کلمه چنو در فرهنگ فارسی

چون او، ماننداو
مانند او مثل او .
دهی است از دهستان حسن آباد بخش حوم. شهرستان سنندج ٠

جملاتی از کاربرد کلمه چنو

تا کی ز جود صاحب عَبّاد و همتش در خدمت تو هست به همت چنو هزار
به خدای اگر چو سعدی برود دلت به راهی همه شب چنو نخسبی و نظر به راه داری
انانیموس مجموعه اقداماتی ضد کلیسای ساینتولوژی انجام داد که به نام پروژه چنولوژی معروف شد.
چنو نیارد گشت زمانه در هر فن چنو نبیند چشم ستاره در هر باب
شب قدر ما آنزلف چنو شام سیاست روز را گر بودی قدر ز قدر شب ماست
اندام و دلت بنرمی و سختی دارند چنو که خاره و خارا
چنوت به همراه استفان همچنین برنده جایزه دانشگاه لویی‌ویل در سال ۲۰۱۳ برای ایده‌هایی برای بهبود نظم جهانی شدند. از برندگان گذشته این جایزه می‌توان به میخائیل گورباچف و رابرت کیوهین اشاره کرد.
نایب عیسی شدی قبله یکی کن چنو بر دل ترسا نگار رقم دویی و تویی
که اندر زمانه چنویی نخاست بدو دارد ایران همی پشت راست
سودای تو در سر دویدو بگرفت در سینه چنو مام مهربانم
ایام چو من عاشق جانباز نیابد دلداده چنو دلبر طناز نیابد
داد به شهزاده ای زاده شاهی چنو در هنر مملکت دیده نبد روزگار