چندان

معنی کلمه چندان در لغت نامه دهخدا

چندان. [ چ َ ] ( اِ ) چوب صندل راگویند. ( برهان ). صندل باشد. ( جهانگیری ). بمعنی چندن. ( از رشیدی ). چوب صندل. ( ناظم الاطباء ) :
هست بر لک لک ز چندان و بقم منقار و پا
پس چرا شد آبنوسی هر دو پا لک لک بچه.سوزنی ( از فرهنگ رشیدی ).رجوع به چندل و چندن و صندل شود.
چندان. [ چ َ ] ( ق مرکب )مقداری باشد مجهول و غیرمعین. ( برهان ). مقدار نامعین و نامعلوم. ( ناظم الاطباء ). || گاهی بجای لفظ آنقدر استعمال میکنند. ( از برهان ). آن مقدار. ( رشیدی ). بمعنی آن مقدار است ، همانطوریکه «چندین » بمعنی این مقدار میباشد. ( از انجمن آرا ). بمعنی آن مقدار. ( آنندراج ). آنقدر و این قدر و هر قدر و چه قدر و هر چه و قدری. ( از ناظم الاطباء ). بدانقدر. بدان حد. به آن اندازه. آنقدر. آنهمه. بدان مقدار :
شادیت باد چندان کاندر جهان فراخا
توبا نشاط و راحت با رنج و درد اعدا.دقیقی.بچندان فروغ و بچندان چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ.فردوسی.چنان لشکر گشن و چندان سوار
سراسیمه گشتند از کارزار.فردوسی.ابر سام یل باد چندان درود
که آرد همی ابر باران فرود.فردوسی.ور آنجای تاریک چندان سخن
شنیدم که هرگز نیاید به بن.فردوسی.که دانست کز تو مرا دید باید
بچندان وفا اینهمه بیوفایی.فرخی.چو غرواثه ریشی بسرخی و چندان
که ده ماله از ده یکش بست شاید.لبیبی.گر با تو برد باری چندان نکردمی من
در خدمتم نکردی چندین تو خوارکاری.منوچهری.آن روز که او جوشن خرپشته بپوشد
چندان بزند نیزه که نیزه بخروشد.منوچهری.قوتش چندان و آنگه خردش چندان
که در او عاجز گردند خردمندان.منوچهری.چندان نقد و غلام و جامه و نثار آوردند که تا مانند آن هیچ وزیری را ندیده بودند. ( تاریخ بیهقی ). میان دو نمازچندان رنج دید که جز سنگ خاره بمثل آن طاقت ندارد. ( تاریخ بیهقی ). چندان غلام و زر و سیم و نعمت هیچ او را سود نداشت. ( تاریخ بیهقی ). چندان مردم بنظاره ایستاده که اندازه نبود. ( تاریخ بیهقی ).
ببخشیدشان هدیه چندان ز گنج
کزان ماند دریا و کشتی برنج.اسدی.

معنی کلمه چندان در فرهنگ معین

(چَ ) (ق . ) ۱ - آن قدر، آن اندازه . ۲ - تا آن زمان .

معنی کلمه چندان در فرهنگ عمید

۱. آنقدر، آن اندازه: عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار / عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم (حافظ: ۶۹۲ حاشیه ).
۲. (صفت ) زیاد: این کار زحمت چندانی ندارد.
۳. برابر (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): دوچندان.
* چندان که:
۱. آن اندازه که، آن مقدارکه.
۲. [قدیمی] همین که، به محض اینکه.
۳. [قدیمی] هراندازه که.

معنی کلمه چندان در فرهنگ فارسی

۱ - آن قدر آن اندازه : (( و اگر آب نیابد یا چندان یا بد که خوردن ویرا و رفیقان ویرا چیزی بسر نیامد... ) ) ( کشف الاسرار ) ۲ - تا آن زمان : (( چندان بمان که خرق. ازرق کند قبول بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش . ) ) ( حافظ ) یا چندان که. ۱ - آن مقدار که آن اندازه که : (( بیک تیمم بیش از یک فریضه گزاردن رواست همچنانکه بیک طهارت چندانکه خواهد فرایض نماز گرازد . ) ) ( کشف الاسرار ) ۲ - هر قدر که : (( چندانکه گفتم غم باطمینان درمان نکردند مسکین غریبان . ) ) ( حافظ ) ۳ - همینکه بمحض اینکه : (( چندانکه مقربان حضرت بر حال من وقوف یافتند و باکرام در آوردند ... ) ) ( گلستان )
شهریست بزرگوار از شهرستانهای چین

معنی کلمه چندان در ویکی واژه

آن قدر، آن اندازه.
تا آن زمان.

جملاتی از کاربرد کلمه چندان

درونش سوخت چندان در جدایی که با خویشش شد آخر آشنایی
چندان مرو، که من به تامل ز راه فکر نقش تو استوار کنم در خیال خویش
بهره‌گیری از ذهن خلاق آدریان و تجربه و مهارت حرفه‌ای جان دیکسون کار، که پیش از آن نیز رمان‌هایی بر مبنای شخصیت‌های آفریدهٔ نویسندگان دیگر نوشته بود، باعث شد سبک نگارش داستان‌های مشترک آن دو بسیار به سیاق نوشتاری سر آرتور کانن دویل نزدیک شود تا جایی که تمایز آن‌ها مجموعهٔ اصلی داستان‌های شرلوک هلمز چندان آسان نیست. چند سال بعد آدریان شش داستان دیگر به این مجموعه اضافه کرد و آن را با نام «ماجراهای جدید شرلوک هلمز» به چاپ رسانید.
اگزوسفر بالاترین لایهٔ جو زمین است که جو پس از آن پایان می‌پذیرد و خلأ آغاز می‌گردد. هوا در این لایه بسیار رقیق است و تفاوت چندانی با خلأ ندارد. اجزای اصلی این لایه هیدروژن و هلیم هستند که تراکم کمی دارند و بسیاری از ماهواره‌ها در این لایه قرار دارند.
بکشت چندان کس چون مراد جنگ آمد بجنگ پیش نیایدش نه جوان و نه پیر
سنگ شجر نوعی سنگ است که در اثر رشد فلزات در آن شبیه به منظره درختان یا جنگل می‌شود. معمولاً این سنگ در انگشتر به کار می‌رود. شجر سنگ نیمه‌قیمتی بوده و نیاز چندان به شناسنامه برای اثبات اعتبار ندارد.[۱]
بیش وکم است ملک جهان حون نگه‌کنی چندانکه هست ملک جهان بیش وکم توراست
فَإِنِّی قَرِیبٌ نگفت قل انّی قریب آن گه در تشریف بیفزود گفت: عِبادِی بندگان من، رهیکان من، اضافت ایشان با خود کرد، اگر کعبه سنگین را بآنچ رقم اضافت بروی کشید و گفت طَهِّرْ بَیْتِیَ چندان شرف یافت که مطاف جهانیان و قبله عالمیان گشت، و از هر جبّاری که قصد آن کرد آزاد شد. پس بنده مؤمن با معرفت و توحید چون این رقم تخصیص و اضافت بروی کشید اولی‌تر که بکرامتها و رتبتها رسد و گفته‌اند که عبد بر دو قسم است یکی آنست که این نام بر وی افتاد از طریق ایجاد و تسخیر، و برین معنی گفت اللَّه جل جلاله إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً، و برین اعتبار مؤمن و کافر و صدیق و زندیق را عبد گویند.
این حالت در افرادی دیده می‌شود که به‌طور مداوم نگران وقوع اتفاقی هستند. موضوع این نگرانی‌ها می‌تواند بسیار متنوع باشد: نگرانی از بیمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ یکی از آشنایان، نگرانی از ته‌گرفتن غذا،... این حالت به مرحلهٔ مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد.
دلِ گم کرده را چندان که می جویم نمی یابم همان به تر که بر دنبالِ مرغِ رفته نشتابم
نامد به گفتگو راست شرح بلای عشقت چندانکه بر شمردم از ماجرای عشقت
در آن مجلس اسکندر فیلقوس نکرد التفاتی به چندان عروس
وی خواننده اصلی گروه راک ساعت‌های گمشده که آلبومی تحت همین عنوان در اکتبر ۲۰۰۸ منتشر گردید، بوده‌است.. وی این گروه را با همکاری برادرش آنتونی سابقه چندان زیادی در عرصه موسیقی نداشته‌است تشکیل داده که هم‌اکنون در لوس آنجلس زندگی می‌کنند و در حال حاضر به عنوان ترانه سرایان موسیقی الکترونیک دنس فعالیت می‌کنند.[۱]
از آتش ترا بیم چندان بود که دریا به آرام خندان بود
پدر گفت ای نزاری چند بر آتش توان بودن به وسع و طاقتم چندان که می سوزند می سازم