چمنی

معنی کلمه چمنی در لغت نامه دهخدا

چمنی. [ چ َ م َ ] ( ص نسبی ) هر چیز سبزرنگ مانند چمن. ( ناظم الاطباء ).هر آنچه رنگی به سبزی چمن دارد. || نوعی از رنگ سبز. ( از آنندراج ). رنگی به رنگ سبزه چمن : سبز چمنی. || سایه سبزه. ( ناظم الاطباء ).
چمنی. [ چ َ م َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: از قرای بلوک رامجرد فارس است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 267 ).

معنی کلمه چمنی در فرهنگ عمید

به رنگ چمن، سبز.

معنی کلمه چمنی در فرهنگ فارسی

مولف مر آت البلدان نویسد : (( از قرای بلوک رامجرد فارس است ) )

جملاتی از کاربرد کلمه چمنی

گلرخا سوی گلستان دو سه هفته بمرو تا ز شرم تو نریزد گل سرخ چمنی
ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی عطرسایی چو خطت، بی سر و بی پا چو منی
ایکه از چهره شمع انجمنی بقد ازنار سرو در چمنی
چون سرو دلارای قدت در چمنی نیست افسوس، که این سرو به باغ چو منی نیست
حسین چمنی مشاور صنایع شیر ایران، در مرداد ۱۳۹۳ با اشاره به اینکه چند سال پیش، مسئله وجود وایتکس در شیر مطرح شده بود، گفت: ما سه سال پس از گذشت اطلاع‌رسانی نادرست یک کارشناس در مورد وجود وایتکس در شیر که بدون پشتوانه علمی مطرح شده بود هنوز نتوانستیم تبعات این امر را برطرف کنیم. وی افزود: طی این سه سال در کل کشور حتی یک مورد مشکوک و نه محکوم که کسی بیاید و ادعا کند این شیر را بررسی کنید من حدس می‌زنم درون آن وایتکس باشد پیش نیامده است. هیچ شیری با این اتهام به هیچ مرجع قضایی، نظارتی یا کارخانه تولیدی تحویل داده نشده‌است.
تیم اول، همان تیم اصلی ابومسلم بود که با مربیگری خداداد عزیزی به کار خود ادامه می‌داد. اما در زمین چمن دیگری در مشهد، تیم دومی با نام ابومسلم اما به مربیگری عباس چمنیان هم‌زمان تمرین می‌کرد. رسانه‌ها این دو شاخه شدن را این‌طور نام گذاشتند: «ابومسلم دو شاخه شد! تیم ابومسلم شاخهٔ وفایی و تیم ابومسلم شاخهٔ اداره کل»
توأم گل دمیده‌ایم دامن صبح چیده‌ایم در چمنی‌که رنگ ماست بوی وفا که می‌برد
به طرف هر چمنی چشمه ای نموده روان به خاک هر قدمی دانه ای بنم کرده
در این مقدمه کاری که کرده اند به من نکرده باد خزانی به صفحه چمنی
وی در ۱۹ ژوئیه ۱۹۴۹ در ایروان به دنیا آمد و از انستیتو دولتی هنرهای زیبای ایروان (۱۹۷۵) فارغ‌التحصیل گشت. وی همچمنین برنده جوایزی همچون نقاش افتخاری جمهوری ارمنستان (۲۰۱۱) و مدال طلای وزارت فرهنگ جمهوری ارمنستان (۲۰۱۷) شده‌است.
دیدم چمنی خندان‌، پر لاله و پر ریحان بر شاخ گلش مرغان‌، هرسو به غزلخوانی
رفت از چمنی به بوستانی بر هر گل و میوه سود منقار
نه کس چوخد تو دیده است ماه در فلکی نه همچو قد تو رسته است سرودرچمنی