چمن زار. [ چ َ م َ ] ( اِ مرکب ) معروف است. ( از آنندراج ). مرغزار سبز و خرم. ( ناظم الاطباء ). جایی که چمن و سبزه روید. چمنستان. چمن خیز : بیا ساقی ای نوبهار طرب ز نخل قدت برگ و بار طرب بیاد گل آن چمن زار فیض بده لاله گون جام سرشار فیض.طغرا ( از آنندراج ).رجوع به چمن خیز و چمنستان شود. || کنایه ازرخسار معشوق : روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست که بر طرف چمن زارش همی گردد چمان ابرو.حافظ.
معنی کلمه چمنزار در فرهنگ معین
(چَ مَ ) (اِمر. ) ۱ - زمینی که در آن چمن بسیار باشد. ۲ - زمینی که چمن در آن کاشته شود.
معنی کلمه چمنزار در فرهنگ عمید
جایی که چمن در آن فراوان باشد، زمینی که در آن چمن کاشته باشند، مرغزار.
معنی کلمه چمنزار در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - زمینی که در آن چمن بسیار باشد. ۲- زمینی که چمن در آن کاشته باشند. جایی که چمن فراوان باشد، مرغزار
معنی کلمه چمنزار در فرهنگستان زبان و ادب
{meadow} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] عرصه ای که در آن علف یا یونجه می روید و به عنوان چراگاه به کار می رود یا علوفۀ خشک از آن تهیه می شود
معنی کلمه چمنزار در دانشنامه عمومی
چمن زار (فیلم). چمن زار ( انگلیسی: Meadowland ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اولیویا وایلد اشاره کرد. این فیلم در بررسیِ جمعیِ نقدها در وبگاه راتن تومیتوز ۹۶/۱۰۰ را دریافت کرده است.
معنی کلمه چمنزار در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:علفزار
جملاتی از کاربرد کلمه چمنزار
بیشتر محصول این روستا غلات (گندم و جو) و شبدر و یونجه میباشد. در جنوب این روستا منطقه وسیعی شورهزار (چول زمی) هست و در قسمت جنوب شرقی در مرز سنزیق و حسنجان چمنزار وسیعی بین تپه «دیک آرقاش» و «بابابوزی» به نام شور چمن وجود دارد که محل چرای دامهای اهالی میباشد؛ و کار اصلی ساکنان روستا کشاورزی و دامداری است که جزو خرده کشاورزان و دامداران محسوب میشوند.
ین مقبره که در کرانه شرقی رودخانه یامونا قرار دارد، در مرکز یک چهار باغ (باغ چهار قسمتی) با دیوارهای محصور معمولی و ساختمانهای جانبی طراحی شده است. بنا به موقعیت آن، دروازه اصلی در ضلع شرقی است. در وسط ضلع شمالی و جنوبی دروازههای زینتی با چمنزارهای برجسته ساخته شده است. یک غرفه تفریحی چند طبقه در ضلع غربی وجود دارد که مشرف به رودخانه است. این ساختمانها از ماسه سنگ قرمز با طرحهای برجسته منبت کاری شده در سنگ مرمر سفید هستند.
سزد کاندر نظر آری، کنون در هر چمنزاری نشسته یاری و یاری، نهاده شانه بر شانش
از نقاط دیدنی این روستا زیارت گاه یکی از نوادگان حسن بن علی (امامزاده عبدالله) میباشد که در بالای کوهی مشرف بر روستا (جنوب) واقع شدهاست و چمنزار (داری سویی)است
شد مست چو من بلبل عاشق به چمنزار تا لاله به کف جام می ناب برآمد
مرغان چمن نعره زنان دیدم و گویان زین غنچه که از طرف چمنزار برآمد
چمنزار جراحت بیدل از تیرش دلی دارم که حسرت غنچه میبندد بقدر یاد پیکانش
استپ قزاقستان استپ (سبزدشت) و چمنزار بسیار گستردهای است در شمال قزاقستان و بخشهایی از جنوب روسیه که بیش از دو هزار و دویست کیلومتر طول دارد.
فکنده نور مه از لابهلای شاخهٔ بید به جویبار و چمنزار خالهای سفید
زان تشنگی که سرو چمنزار دین کشید چیزی به غیر طعن به آب روان نماند
از اثرهای گل عیش چمنزار جهان نیست جزداغ جنونبیدل اگرنقش وفاست
در چمنزار عطایت بحر و کان یک شبنم است همچو باغ دلکشا دهر از جمالت خرم است
یک دشت وحشت است چمنزار کاینات آیینهٔ خیال ز داغ پلنگ ریز
به چمنزار دو، ای خوش خط و خال آهو به سماوات شو، ای طایر علیین